۱۳۸۷ دی ۱۰, سه‌شنبه

ابراهيم يزدي:‏ زمان ارزيابي کارايي نهاد ولايت فقيه رسيده

[میزان نیوز 9 دی 1387]
30 سال از ‏تصويب قانون اساسي دوم در آذر سال 58 گذشته است و30 سال ما از ولايت فقيه تجربه داريم. زمان ‏ارزيابي کارآيي اين نهاد رسيده است

روز آنلاین با ابراهيم يزدي، دبيرکل نهضت آزادي ايران در مورد موضع اين حزب سياسي در ارتباط با انتخابات گفت و ‏گو کرده است. به اعتقاد دکتر يزدي "زمان ارزيابي کارايي نهاد ولايت فقيه رسيده است".‏

اين مصاحبه در پي مي آيد.‏

‏ ‏‎‎آقاي يزدي، در اين چند وقت، مواضع مختلفي از نهضت آزادي درباره انتخابات رياست جمهوري ‏دهم شنيده ايم: از حمايت از آقاي خاتمي تا بحث تغيير در قانون اساسي. موضع نهضت در اين مورد ‏چيست؟‎‎

موضع نهضت آزادي ايران تغيير نکرده است. موضع ما، همچنان همان چيزي است که بارها اعلام کرده ايم. ‏البته ما دو موضوع را از هم تفکيک مي کنيم: حضور در انتخابات و مشارکت در انتخابات.‏

‎‎اين دو چه تفاوتي با هم دارند؟‏‎‎

حضور در انتخابات به اين معناست که در فصل انتخابات، احزاب سياسي براي انتقال پيام هاي خود به مردم ‏و دادن آگاهي، از اين فرصت استفاده مي کنند. به همين دليل هم هست که مرتبا در فرصت هاي مخلتف ‏شرايط انتخابات آزاد و سالم و عادلانه و دموکراتيک را مطرح مي کنيم؛ يا در مورد علل و عواملي که موجب ‏شده جنبش اصلاح طلبي به طورکامل موفق نباشد بحث مي کنيم. اين ها به معناي حضور در انتخابات و ‏آگاهي دادن به مردم است.‏

‎‎و مشارکت؟‎‎

مشارکت در انتخابات يعني يک حزب در نهايت به مردم بگويد در انتخابات شرکت مي کنيم يا خير. اگر ‏شرکت نمي کنيم چرا و اگر شرکت مي کنيم، به چه کسي راي مي دهيم. اين معناي شرکت است که ما در اين ‏باره هنوز اظهارنظر قطعي نکرده ايم؛ چون هنوز به جمع بندي در اين باره نرسيده ايم. اما پيرامون انتخابات ‏به کرات گفته ايم که اول از همه اصلاح طلبان بايد بر روي يک کانديداي واحد توافق کنند. دوم اينکه در ‏تحليل هايي که ما ارائه داده ايم، به اين جمع بندي رسيده ايم که جنبش اصلاح طلبي يک واقعيت سياسي – ‏اجتماعي انکارناپذير است اما يکي از مهم ترين علل عدم موفقيت جنبش اصلاح طلبي، به رغم داشتن دو قوه، ‏اين بود که جنبش اصلاح طلبي فاقد رهبري بود. هيچ حزب و گروهي اين رهبري را به عهده نگرفته بود و ‏نمي توانست بگيرد.‏

‎‎چه کسي مي توانست؟ آقاي خاتمي؟‎‎

‏ آقاي خاتمي رييس جمهوري اصلاح طلب بودند، اما نقش خود را به عنوان رهبر جنبش اصلاح طلبي ‏نپذيرفتند يا ايفا نکردند يا فاقد امکانات براي ايفاي اين نقش بودند. ما در تفاوت رييس جمهور اصلاح طلب با ‏رهبر جنبش اصلاح طلب، مثال هايي زده و گفته ايم که مثلا مرحوم مصدق در جنبش ملي شدن صنعت نفت، ‏رهبر جنبش ملي بود، اما وقتي نخست وزير شد از مقام رهبري کناره گيري نکرد؛ يعني به عنوان رهبر ‏جنبش ملي هم رفتارهايي ويژه داشت. يک نخست وزير دموکرات بايد يک سري رفتارها داشته باشد و در ‏مقام رهبر جنبش بايد رفتارهاي ديگري داشته باشد. وقتي در مجلس، جمال امامي که رهبري مخالفين دکتر ‏مصدق را داشت، نگذاشت دکتر مصدق در مجلس سخن بگويد، دکتر مصدق در يک حرکت غيرمترقبه و ‏شجاعانه از مجلس بيرون مي رود و چهارپايه جلوي مجلس مي گذارد و مي گويد مجلس آن جاست که مردم ‏هستند. چنين حرکتي، شور و انگيزه در مردم ايجاد مي کند. مردم هم مي فهمند که رهبر جنبش در ميان آن ‏هاست. اما در دوران آقاي خاتمي، نه آقاي خاتمي چنين حرکاتي انجام داد که نشان بدهد جنبش اصلاح طلبي ‏را رهبري مي کند و نه نمايندگان مجلس چنين کاري را انجام دادند. نمايندگان اصلاح طلب دوره ششم مجلس ‏هيچ گاه مردم را به هيچ تجمعي دعوت نکردند تا توضيح دهند مشکلات پيش روي اصلاحات چيست. به همين ‏دليل در انتخابات گذشته وقتي دوستان آقاي معين ما را براي حمايت از ايشان دعوت کردند، ما شش شرط ‏گذاشتيم که يکي هم جبهه دموکراسي خواهي و حقوق بشر بود. منظور اين بود که جبهه اي از تمام اصلاح ‏طلبان درون و بيرون حاکميت ـ چه خودي ها و غيرخودي ها ـ شکل بگيرد که متاسفانه نشد.‏

‎‎آقاي خاتمي قادرند اين ائتلاف را به وجود بياورند؟‎‎

ما ضمن اينکه معتقديم آقاي خاتمي شرايط ويژه اي براي انتخابات آينده دارند، اما مهم تر از آمدنشان، چگونه ‏آمدنشان است. آقاي خاتمي دروضعيتي است که مي تواند چنين ائتلافي را گسترش دهد.افراد ديگر بااينکه ‏افراد برجسته و محترمي هستند ودر شرايطي خدمات بسياري به اصلاحات کرده اند، در چنين موقعيتي قرار ‏ندارند. تنها کسي که قادر است چنين ائتلافي به وجود آورد، آقاي خاتمي است. بارها گفته ايم که آقاي خاتمي ‏مي تواند به عنوان لولا و نيروي محرکه اصلاحات عمل کنند.‏

‎‎مبناي تحليل شما چيست؟‎‎

از اين نظراست که اگر چنانچه آقاي خاتمي بيايند و همه در انتخابات شرکت کنيم و ايشان انتخاب شوند، اين ‏نيروي منسجم سياسي در عرصه سياسي ايران مي تواند کارساز باشد و يک پشتوانه قوي و موثر براي جنبش ‏اصلاحات خواهد بود. ‏

‎‎و اگر انتخاب نشوند چطور؟‎‎

اگر آقاي خاتمي بيايند و انتخاب نشوند ـ که شواهدي هم دراين زمينه وجود دارد ـ باز هم اين نيروي سياسي ‏شکل گرفته مي تواند در آينده سياسي ايران اثرگذار باشد. يعني راه حلي که ما پيشنهاد کرده ايم، يک راه حل ‏استراتژيک براي جنبش اصلاحات است. ‏

‎‎يعني اميدواريد آقاي خاتمي اين مسايل را مورد توجه قرار دهد؟‎‎

بله، هنوز آقاي خاتمي تصميم براي شرکت رااعلام نکرده اند، اما گام هايي براي همگني وايجاد مفاهمه ميان ‏گروه ها برداشته اند، هر چند از نظر ما اين گام ها کافي نيست. زمان را از دست مي دهيم و مهم ترين مساله ‏اين است که بتوانيم چنين جبهه فراگيري درست کنيم. ‏

‎‎شما در نهضت آزادي بحثي درباره حمايت از آقاي خاتمي يا ديگر کانديداها داشته ايد؟‎‎

ما درباره حضور اتفاق نظرداريم، اما درباره مشارکت منتظريم ببينيم کساني که در عرصه انتخابات مطرح ‏هستند، چه تصميماتي مي گيرند. به همين دليل هنوز درباره مصاديق صحبتي نکرده ايم و به نظرمان ‏هنوززود است در اين باره صحبت کنيم. ‏

‎‎چند وقت پيش آقاي توسلي، مسوول دفتر سياسي نهضت، مصاحبه اي داشتند که در آن صراحتا ‏آقاي خاتمي را به عنوان کانديداي نهضت معرفي کردند.‏‎‎

هستند، به شرطي که بيايند، وقتي نيايند که نمي توانند کانديدا باشند. علاوه بر اين بيايند، مشروط بر اينکه به ‏شرط اصلي توجه کنند؛ يعني بتوانند براي غلبه بر موانعي که خودشان هم به آن ها توجه دارند، پاسخي بيايند. ‏برخي خواص به اين موانع توجه دارند. اما مهم تر از اشاره به موانع، راه حل براي برخورد با اين موانع ‏است. ‏

‎‎شما بحثي درباره پيش شرط هاي حمايت از آقاي معين داشتيد. پيش شرط هايي که هيچ کدام محقق ‏نشد. الان براي حمايت از آقاي خاتمي هم پيش شرط هايي داريد؟ با توجه به سابقه اي که از اصلاح طلبان ‏داريد، فکرمي کنيد اين شرط ها تحقق پيدا کند؟‎‎

من نمي توانم پيش بيني کنم.صحنه سياسي ايران يک کارگاه آموزش دموکراسي است ودموکراسي ياد گرفتني ‏است. همه نيروهاي حاضر در صحنه، در تعامل هاي سياسي نکاتي را فرا ميگيرند. البته نمي توانيم آنچه را ‏ده سال پيش وجود داشته و تجربه کرده ايم، تکرار کنيم. نگاه هاي تاکتيکي تغيير پيدا خواهندکرد. قطعا آقاي ‏خاتمي دردو دوره رياست جمهوري با برخي مسايل عيني مواجه بودند که براي حل آن ها بايد راهکارهايي ‏پيدا کرد. ما هنوز نمي دانيم در مجموعه نيروهاي اصلاح طلب، چنين جمع بندي اي که ما مطرح مي کنيم، به ‏وجود آمده است يا خير؛ اما اميدواريم اين جمع بندي در مياي اصلاح طلبان شکل بگيرد و به آن عمل شود. ‏

‎‎آقاي يزدي شما چندي پيش سخن از تغيير در قانون اساسي و حذف ولايت فقيه به ميان آورديد، در ‏حالي که آقاي خاتمي سخن از اجراي همين قانون اساسي گفته اند. اين دو موضوع متضاد را چگونه مي توان ‏با هم جمع کرد؟‎‎

ما هيچ وقت نگفتيم در اين قانون اساسي بايد تغييراتي ايجادشود. در آن مصاحبه، من ذکر کردم 30 سال از ‏تصويب قانون اساسي دوم در آذر سال 58 گذشته است و30 سال ما از ولايت فقيه تجربه داريم. زمان ‏ارزيابي کارآيي اين نهاد رسيده است. ما مي گوييم اگر قراراست تغييري ايجادشود اولا بايد همه نيروهابه ‏ضرورت اين تغيير اعتراف کنند. در آنجا تصريح کردم ـ باز هم تصريح مي کنم ـ که عبور بدون تنش و ‏مسالمت آميزاز بحران هاي کنوني بدون توافق همه نيروها، چه محافظه کاران و چه اصلاح طلبان بر سر راه ‏حل ممکن نيست، يعني محافظه کاران هم بايد به اين نتيجه برسند.از جمله خود مقام رهبري هم بايد با ارزيابي ‏از 30 سال گذشته، بايد به جمع بندي جديد برسد. ‏

‎‎اين کمي بعيد نيست؟ يعني ممکن است چنين اتفاقي بيفتد؟‎‎

چنانچه همه نيروها به اين جمع بندي برسند و ضرورت تغيير را بپذيرند، يک تغيير بهداشتي اين است که همه ‏به سمت قانون اساسي اول برويم که دولت موقت آن رانهايي و شوراي انقلاب هم تصويب کرد و رهبر فقيد ‏انقلاب هم آنرا امضا کردند. ما گفتيم آن قانون، کف مطالبات همه گروه ها است. اين مساله، مستلزم اين است ‏که همه نيروها به اين جمع بندي برسند. ما نگفتيم چيزي را به هر قيمت تغيير دهيم. ما معتقديم اين تغييرات ‏ضروري است، اما تغييرات بايد با توافق همگاني و به طور مسالمت آميز صورت بگيرد.‏

‎‎به هر حال الان خود آقاي خاتمي هم اين را نمي گويند. بحث شما در تضاد با بحث آقاي خاتمي ‏قرارندارد؟‎‎

تبايني ندارد.ما هم معتقديم همين قانون براي پيشبرد فرايند دموکراسي در ايران ظرفيت دارد، اما کافي نيست. ‏چون بايد به اصولي از موادي که در قانون آمده، عمل شود. من مي توانم فهرستي بدهم از مسايلي که با ‏استفاده از قانون اساسي مي توان به اهداف اصلاح طلبي رسيد. مثل آزادي احزاب و ممنوع بودن تفتيش عقايد ‏و.... به اين مسايل عمل نمي شود. روزنامه ها را تعطيل مي کنند، جلوي فعاليت احزاب را مي گيرند، قانون ‏اساسي ما صراحت دارد که مجلس مي تواند در همه امور تفحص کند. اما شوراي نگهبان و مقام رهبري ‏اجازه ندادند مجلس به بررسي وضعيت نهادهاي زيرمجموعه رهبري بپردازند. ‏

‎‎يعني شما بحث آقاي خاتمي درباره اجراي کامل و درست همين قانون را قبول داريد؟‎‎

من با نظر آقاي خاتمي موافقم که در اين مرحله اگر بخواهيم وضعيت نظام پا برجا بماند، مي توانيم با تغيير ‏در ساختارهاي حقيقي به طور نسبي به بعضي از اهداف جنبش اصلاح طلبي برسيم. من با نظر آقاي خاتمي ‏موافقم، اما بايد ابزاري را پيدا کرد که اين توانايي ها و امکانات قانون اساسي به اجرا گذاشته شود. ‏

‎‎مي شود از کنش سياسي شما اين برداشت را داشت که شما از آقاي خاتمي حمايت مي کنيد تا در ‏صورت پيروزي ايشان، نيروها را براي تغيير قانون اساسي بسيج کنيد؟‎‎

نه. ببينيد وقتي ما مي گوييم جنبش اصلاح طلبي، يعني يک سلسله مشکلات وجود دارد که مي خواهيم آن ها ‏را اصلاح کنيم. بايد ديد چه چيزهايي را مي خواهيم اصلاح کنيم. دو نظر وجود دارد: تغيير ساختارهاي ‏حقيقي وتغيير ساختارهاي حقوقي. آنچه آقاي خاتمي مي گويند اين است که تغيير درساختار حقيقي و نه حقوقي. ‏يعني در رفتارها. بنده هم مي گويم اگر آقاي خاتمي در تغيير ساختارهاي حقيقي موفق شوند و اين نهادها در ‏چارچوب قانون عمل کنند و از آن تخطي نکنند، ما نه تنها مخالف نيستيم، بلکه موافقت هم مي کنيم. چه بسا ‏تغيير در ساختارهاي حقوقي هم منتفي شود. چون مساله ما به طور اساسي با ساختارهاي حقوقي نيست، بلکه ‏با ساختارهاي حقيقي است.اگر هم مي گوييم نيروي سياسي منسجم به وجود بيايد، براي غلبه بر همان ‏ساختارهاي حقوقي است. ‏

‎‎آقاي يزدي، اين انتظار از نهضت آزادي وجود داشت که با مطرح شدن بحث آقاي نوري، از ‏کانديداتوري ايشان حمايت کند. شما هيچ بحثي درباره آقاي نوري نداشته ايد؟‎‎

آقاي نوري هنوزمطرح نشده اند و خودشان هم نيامده اند، ما از چه چيزي بايد حمايت کنيم؟ آقاي نوري بايد ‏نظرات و برنامه هاي خود را درباره مسايل مهم و کلان کشور اعلام کنند. اما چه بخواهند بيايند و چه نخواهند ‏بيايند، در حد اينکه ايشان يک ظرفيت سياسي براي مطرح شدن هستند، هيچ بحثي نيست؛اما وقتي ايشان ‏اظهار نظر نکرده و به طور جدي درباره مسايلي که گفتيم بحثي نکرده اند، ما چه مي توانيم بگوييم؟ به هر ‏حال در اينکه ايشان يک شخصيت مقاوم و ازمايش پس داده مقاومي هستند، ما هيچ بحثي نداريم.