- سرمقاله اعتماد ملی 20 آذر 1387
باراك اوباما رئيسجمهور آمريكا با شعار محوري <تغيير> موفق به راهيابي به كاخ سفيد شد. تغيير چه در سياست داخلي و چه در سياست خارجي و البته ديگر حوزههاي مسووليت يك رئيسجمهور، بخشهاي وسيع جامعه آمريكا را بر آن داشت تا آغوش خود را به روي او بگشايند. از سوي ديگر سابقه، نژاد، نوع سياستها و مواضعي كه اوباما اتخاذ كرد مردم سرزمينهاي ديگر را نيز اميدوار به وزيدن نسيمي خنك در سياستهاي غلط آمريكا نمود. اما اينك به نظر ميرسد آن خوشبينيهاي اوليه بايد جاي خود را به واقعيات محتومي بدهد كه واقعيات سياست
مصاحبه تلويزيوني باراك اوباما و طرح مواضع تكراري دستگاه خارجي آمريكا درباره ايران، بسياري از اميدها و انتظارات را به باد ميدهد. به راستي اگر قرار بود اوباما از همان سياستهاي كهنه، نامطلوب و شكستخورده عصر بوش استفاده كند، منظورش از تغيير چه بوده است؟ سياست چماق و هويج از زمان كارتر درخصوص سياست خارجي ايالات متحده نسبت به ايران مطرح بوده است. در 30 سال گذشته ملت بزرگ ايران نه مرعوب چماق شدند و نه شيفته هويج. در اين 30 سال اين آمريكا بود كه طالبان و القاعده را به وجود آورد تا در مقابل دشمنانش از جمله ايران بايستند اما پس از چند سال به دشمن درجه يك آمريكا بدل شدند! اين آمريكا بود كه چراغ سبز حمله صدام حسين به ايران و كويت را صادر كرد اما نه حمله به ايران براي صدام عفلقي و آمريكا سودي آورد و نه اشغال كويت. باز اينآمريكا بود كه مجبور شد كويت را از اشغال آزاد و 10 سال بعد نوكر خود صدامحسين را ساقط كند. در تمام اين اتفاقات مخالف درجه يك سياستهاي آمريكا در منطقه كه ايران است، نهتنها بر اثر سياستهاي هويج و چماقي تضعيف نشد كه برنده اصلي همه اين منازعات بود. همانطور كه جناب هاشميرفسنجاني اشاره كردند؛ در جريان مك فارلين كدام دولت براي طرف ديگر تذكره و هديه فرستاد؟ همگان به ياد دارند كه در آن حادثه طرف آمريكايي كليد، كتاب مقدس، كيك، هواپيماي پر از تسليحات و نماينده ويژه خود را براي جلب رضايت ايران به تهران فرستاد. 30 سال است كه سياستهاي خصمانه، يكطرفه و غيرمنصفانه آمريكا عليه ايران نتيجه نداده است. با جنگطلباني چون بوش، ايران از حقوق خود عقب ننشست. ضرورتا در برابر سياستهاي سنتي كاخ سفيد و اقدامات غلط باراك اوباما هم كوتاه نميآيد. اما اگر قرار است در صحنه بينالملل و در روابط دولتهاي متعارض با آمريكا تغييري ايجاد شود، آيا اوباما احساس نميكند به قدري صراحت، شفافيت، صداقت و جسارت بيشتر نياز دارد؟ وگرنه تكرار حرفها و سياستهاي گذشته نهتنها از ارتفاع ديوار بياعتمادي نميكاهد، بلكه فرصت مناسب را به گروهها و جريانات افراطي و راديكال خواهد داد. اين بهنفع صلحطلبان و طرفداران استقرار ثبات و ايجاد مناسبات خردمندانه و مبتني بر رعايت مصالح دولت - ملتها نيست. ايران نه از هويج خرسند ميشود و نه از چماق ميترسد. حال آمريكا بايد محاسبه كند كدام بيشتر به كارش خواهد آمد. درك آن نبايد چندان سخت باشد.
باراك اوباما رئيسجمهور آمريكا با شعار محوري <تغيير> موفق به راهيابي به كاخ سفيد شد. تغيير چه در سياست داخلي و چه در سياست خارجي و البته ديگر حوزههاي مسووليت يك رئيسجمهور، بخشهاي وسيع جامعه آمريكا را بر آن داشت تا آغوش خود را به روي او بگشايند. از سوي ديگر سابقه، نژاد، نوع سياستها و مواضعي كه اوباما اتخاذ كرد مردم سرزمينهاي ديگر را نيز اميدوار به وزيدن نسيمي خنك در سياستهاي غلط آمريكا نمود. اما اينك به نظر ميرسد آن خوشبينيهاي اوليه بايد جاي خود را به واقعيات محتومي بدهد كه واقعيات سياست
مصاحبه تلويزيوني باراك اوباما و طرح مواضع تكراري دستگاه خارجي آمريكا درباره ايران، بسياري از اميدها و انتظارات را به باد ميدهد. به راستي اگر قرار بود اوباما از همان سياستهاي كهنه، نامطلوب و شكستخورده عصر بوش استفاده كند، منظورش از تغيير چه بوده است؟ سياست چماق و هويج از زمان كارتر درخصوص سياست خارجي ايالات متحده نسبت به ايران مطرح بوده است. در 30 سال گذشته ملت بزرگ ايران نه مرعوب چماق شدند و نه شيفته هويج. در اين 30 سال اين آمريكا بود كه طالبان و القاعده را به وجود آورد تا در مقابل دشمنانش از جمله ايران بايستند اما پس از چند سال به دشمن درجه يك آمريكا بدل شدند! اين آمريكا بود كه چراغ سبز حمله صدام حسين به ايران و كويت را صادر كرد اما نه حمله به ايران براي صدام عفلقي و آمريكا سودي آورد و نه اشغال كويت. باز اينآمريكا بود كه مجبور شد كويت را از اشغال آزاد و 10 سال بعد نوكر خود صدامحسين را ساقط كند. در تمام اين اتفاقات مخالف درجه يك سياستهاي آمريكا در منطقه كه ايران است، نهتنها بر اثر سياستهاي هويج و چماقي تضعيف نشد كه برنده اصلي همه اين منازعات بود. همانطور كه جناب هاشميرفسنجاني اشاره كردند؛ در جريان مك فارلين كدام دولت براي طرف ديگر تذكره و هديه فرستاد؟ همگان به ياد دارند كه در آن حادثه طرف آمريكايي كليد، كتاب مقدس، كيك، هواپيماي پر از تسليحات و نماينده ويژه خود را براي جلب رضايت ايران به تهران فرستاد. 30 سال است كه سياستهاي خصمانه، يكطرفه و غيرمنصفانه آمريكا عليه ايران نتيجه نداده است. با جنگطلباني چون بوش، ايران از حقوق خود عقب ننشست. ضرورتا در برابر سياستهاي سنتي كاخ سفيد و اقدامات غلط باراك اوباما هم كوتاه نميآيد. اما اگر قرار است در صحنه بينالملل و در روابط دولتهاي متعارض با آمريكا تغييري ايجاد شود، آيا اوباما احساس نميكند به قدري صراحت، شفافيت، صداقت و جسارت بيشتر نياز دارد؟ وگرنه تكرار حرفها و سياستهاي گذشته نهتنها از ارتفاع ديوار بياعتمادي نميكاهد، بلكه فرصت مناسب را به گروهها و جريانات افراطي و راديكال خواهد داد. اين بهنفع صلحطلبان و طرفداران استقرار ثبات و ايجاد مناسبات خردمندانه و مبتني بر رعايت مصالح دولت - ملتها نيست. ايران نه از هويج خرسند ميشود و نه از چماق ميترسد. حال آمريكا بايد محاسبه كند كدام بيشتر به كارش خواهد آمد. درك آن نبايد چندان سخت باشد.