۱۳۸۷ آذر ۱۷, یکشنبه

چرا رهبر جا زد؟

امروز بی بی سی از "لغو دیدار رهبر ایران با دانشجویان به مناسبت 16 آذر" خبر داد.
چند روز پیش در همین وبلاگ، «عقب نشینی رهبر معظم» یادآور شده بودم که حضور رهبر در محیط دانشگاه، تنها یک پُز توخالی است.
بنا به گزارش بی بی سی – این یار غار، «هنوز دلیلی برای لغو این مراسم اعلام نشده است» - آنچیز که عیان است چه حاجت به بیان است.
رهبر معظم که قرار بود "فتنه برخي از ضد انقلابيون را باطل" کند در همان روز به نتیجه رسیده بود که زمین سخت دانشگاه جای شاشیدن نیست. مخصوصا، در این برهه از زمان که اوباما در حال برنامه ریزی استراتژی خارجی خود است، سولانا برای رژیم دو بسته تشویقی جدید ارسال کرده و ضرب العجل هم داده است، کشمکش های درونی (چند نمونه [1]، [2]، [3]، [4] ) به نقطه ای رسیده که خود حضرات از امکان فروپاشی نظام جمهوری اسلامی عرق بر پیشانی دارند، نرخ فروش نفت زیر مبلغ برنامه ریزی شده رسیده و ایران می رود تا دچار بحران اقتصادی کمر شکن شود (چند نمونه [5]، [6])، و بوی الرحمن برچسب تروریستی به مشام می رسید، رهبر معظم تصمیم گرفته اند که بهتر آن است تا آبروی نداشته خود را در گردهمایی 16 آذر به تاراج دانشجویان نگذارد.
جا زدن رهبر، مؤکد ترس نظام از «بحران فروپاشی» است که بر جان رژیم افتاده باشد. قاسمی یکی از فعالان بسیج دانشجویی در سخنرانی دو آتشه ای بر این نکته صحه گذاشته و در میان شعار های مرگ بر آمریکا، مرگ بر شیوخ آمریکایی، و مرگ بر... به رئیس مجلس اسلامی و نماینده قم اعتراض می کند که "ما از آقاي لاريجاني سوال داريم كه شما همايش 30 سال قانون‌گذاري را به نام وحدت ملي برگزار كرديد، آيا اين افراد همه خودي بودند؟ مگر اينها كساني نبودند كه به رهبر نامه نوشتند كه جام زهر را بنوش؟ و اين افراد همان كساني هستند كه آن تحصن را انجام دادند. كه در اين هنگام همه شعار دادند «مرگ بر منافق.»". این سخنان شداد در هنگامی ایراد می شد که گروه دیگری از دانشجویان با خواندن «یار دبستانی» متشنج بودن محیط را برجسته می کردند. با توجه به تشدید تشنج ها نظام اسلامی ضرورت «حضور گسترده نیروهای امنیتی و گارد ویژه در اطراف دانشگاه تهران» را تشخیص داده که بی شک سرکوب بیشتری را بهمراه خواهد داشت.
حائز اهمیت است که این «جا زدن» و «عقب نشینی رهبر معظم» را بعنوان یک نقطه عطف و عقب نشینی نظام در سرکوب دانشجویان ارزیابی نکنیم، هرچند نشانه ای از هراس رهبر سرکوبگران داشته باشد.
بنا به تحقیقی «خانم شکوفه آذر به مناسبت ۱۶ آذر به عمل آورده ۵۶۱ دانشجو در سال گذشته ـ از ۱۶ ‏آذر ۱۳۸۶ تا ۱۶ آذر ۱۳۸۷ ـ به کمیته های انضباطی ودادگاه ها احضار شده و یا تعلیق از تحصیل، ‏محرومیت، اخراج، بازداشت، و درنهایت رفتن به زندان مواجه شده اند. این گزارش می افزاید که دانشجویان ‏آزاد شده دانشگاه های ایران برای آزادی خود ۸میلیارد و۴۴۰ میلیون تومان وثیقه سپرده اند.‏» - یعنی هر سه روز یک تجمع دانشجویی.
در عین حال، بنا به گزارش های متعدد در رسانه های خودی رژیم، دانشجویان از امنیت برخوردار نبوده و لباس شخصی ها و دانشجویان بسیجی به بهانه های مختلف دانشجویان «دگرخواه» را مورد ضرب و شتم قرار داده و به قتل رسانده اند. «1 آذر 1387 - خبرنامه امیرکبیر: [1 آذر 1387] یکی از دانشجویان دانشگاه جندی شاپور در اثر درگیری با یک دانشجوی دیگر بر اثر ضربه چاقو مجروح و جان خود را از دست داد. دکتر خواجه‌لو در گفتگو با خبرنگار آفتاب: [30 آبان 1387] «شنبه گذشته حدود ساعت ۶ بعدازظهر یک دانشجو دانشگاه زاهدان خارج از دانشگاه با دانشجوی دانشگاه آزاد که در مجاورت دانشگاه زاهدان قرار دارد درگیر می‌شود و پس از‌ آن به داخل محوطه دانشگاه می‌آید در همین حال دانشجوی دانشگاه آزاد نیز با سه همراه دیگر برای تلافی وارد دانشگاه می‌شود».» شایان توجه تشابه متد در انجام این دو قتل است. هر دو در خارج از محیط دانشگاه مورد حمله قرار گرفته اند، هر دو ضارب دانشجو بوده اند. این دو اتفاق به تشنج در داخل دانشگاه انجامید، که حاکی از متشنج بودن محیط دانشگاه و آماده بودن دانشجو برای برخورد های عکس العملی است.
نارضایتی دانشجویان و «سیاه نمایی» در میان مردم و فعالان غیر خودی درون نظام، یکی دیگر از دلایل جا زدن رهبر است که در گفته های عليرضا داوري [مديركل پژوهش و بررسي‌هاي خبرگزاري ايرنا] به وضوح دیده می شود «بر اساس تحقيقي كه انجام داده‌ايم از سال 68 تا خرداد 76 هيچ موردي از توهين مستقيم به رئيس‌جمهور ديده نمي‌شود و در اين دوره 189 مورد سياه‌نمايي اقدامات آقاي هاشمي ديده مي‌شود. داوري افزود: در دوران اصلاحات 543 مورد سياه‌نمايي اقدامات دولت خاتمي و 5 مورد توهين به رئيس‌جمهور مشاهده مي‌شود. اما تنها در طول سه سال حاكميت دولت نهم 1689 مورد توهين مستقيم به آقاي احمدي‌نژاد و 39 هزار و 682 مورد سياه‌نمايي اقدامات دولت ثبت شده است.»
علیرضا داوری مصلحت نظام را در نظر گرفته و آمار توهین ها و سیاه نمایی ها به رهبر معظم فاش نکرده است. سوزاندن عکس رهبر معظم، همچون رییس جمهور مهرورز می توانست حداقل عکس العمل دانشجویان باشد. به هر دلیلی، رهبر نتوانست در این یک مورد "فتنه برخي از ضد انقلابيون را باطل" کند.
آنچه که می ماند، درک درست خواستهای دانشجویان "دگرخواه" است.
من به عمد و برای اولین بار ترم "دگرخواه" را در ارتباط با دانشجویان استفاده می کنم. به نظر من در این برهه از زمان ، نسبت دادن دانشجویان به هر گروه و سازمان سرنگونی طلبی باعث بسته شدن دست دانشجویان شده و به رژیم دستاویز هر چه سرکوب بیشتر دانشجویان را می دهد. دیگر اینکه، من معتقد نیستم که کلیه دانشجویان خواهان و هودار یک سازمان و گروه سرنگونی طلب بخصوص هستند، هرچند که خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی باشند. بی شک، شعار های دانشجویان بیانگر باور های سیاسی آنها می باشد. استفاده از ترم "دانشجویان دگر خواه" به جنبش دانشجویی امکان بسط و رشد می هد.
علی ناظر – 17 آذر 1387
7 دسامبر 2008
chaporast@ymail.com
(وبلاگ چپ و راست – آرشیو در سایت بحران)

------------
پانویس ها (برگرفته از آرشیو وبلاگ چپ و راست)

[1] انتقاد موتلفه اسلامی - 28 آبان 1387) - محمد نبی حبیبی [دبيركل حزب موتلفه اسلامی ]: «شعار نجات ايران همان شعار اپوزيسيون خارج از كشور است؛ اين شعار شايسته آقای خاتمی و دوم خردادی‌‏ها برای ورود به انتخابات رياست جمهوری نيست».
[2] گداپروری - 29 آبان 1387) - احمدی نژاد: خطاب به آنها مي گويم هدفمند کردن يارانه ها عين عدالت است.شما به ملت ايران توهين نکنيد.[...] آيا اگر همه اين يارانه ها را عده اي قليل مثل شمايي که جيب هايتان پر است، شکم هايتان سير است و ثروتتان از پارو بالا مي رود ، بخوريد اين گداپروري نيست اما اگر در بين ملت توزيع شود، اين گدا پروري است؟ وي اظهار نظرهاي اين افراد را توهين به ملت ايران دانست و گفت: شما ملت را نمي شناسيد. شما از ملت فاصله گرفته ايد . [...] شما ملت را خودتان ، خانواده هايتان، هم حزبي هايتان و اطرافيانتان مي شناسيد. بياييد ببينيد ملت اينها هستند که در ميدان زنجان و خيابان هاي زنجان و کشور آماده براي فداکاري در راه انقلاب و ساختن کشورند. [...] ما مصمم هستيم ريشه هاي اصلي مشکلات اقتصادي کشور را به مردم معرفي و علاج کنيم و به رغم بد انديشي بعضي انسان هاي خودخواه ، به فضل الهي مشکلات را درمان کنيم و اقتصاد را با قدرت به پيش ببريم. [...] در عرصه اقتصاد، بايد بيماري هاي اقتصادي را که موجب بي عدالتي ، فقر و ايجاد فاصله ، ياس و دردسر ملت است، علاج کنيم.
[3] - دشمنی های اصلی - 28 آبان 1387) - حمید رسایی: ‌ما بايد حقيقتا مرز دوستي و دشمني را مشخص كنيم. امروز كساني با هم مقابله و معارضه مي‌كنند كه به اصل اسلا‌م، به حاكميت اسلا‌م، به برخاسته بودن دولت از دين، يعني اتحاد دين و سياست، به اصول مبنايي قانون اساسي، مثل اصل چهارم و پنجم و مساله ولا‌يت فقيه و ديگر چيزها حقيقتاً معتقدند، اينها با همديگر سر جزئيات و قضاياي كوچك، آنچنان معارضه‌اي مي‌كنند و آنچنان جنجالي عليه هم راه مي‌اندازند كه دشمني‌هاي اصلي در حاشيه امن و دشمن‌هاي اصلي در سايه قرار مي‌گيرند. دشمن‌هاي اصلي چه كساني‌اند؟ آن كساني كه با اصل نظام اسلا‌مي مخالفند.
[4] - شارلاتان هاي سياسي و مطبوعاتي - 26 آبان 1387)سرمقاله کیهان: آيا اين بازي مداوم در زمين دشمن نيست كه آقاي يونسي وزير اطلاعات دولت سابق خبر دهد «من بارها به برخي احزاب اصلاح طلب گفتم كه شما نمي توانيد هم حاكم باشيد هم اپوزيسيون. اين قابل جمع نيست. هم در دولت هستيد و هم مي خواهيد اپوزيسيون باشيد»؟ آيا بازي در زمين دشمن غير از اين است كه خبرنامه داخلي حزب مشاركت در شماره اوايل مهرماه امسال خود بنويسد «اجماعي گسترده از نيروهاي سياسي و فرهنگي حامي دوران اصلاحات شكل گرفته كه در آن لائيك ها تا مراجع ديني و مذهبي ]؟![ حضور دارند»؟! نسبت مدعيان خط امام در حزب مشاركت و نامزد حزبي روحاني شان با لائيك هايي كه با اصل دينداري و مسلماني لجاجت و كينه دارند چيست؟ شارلاتان هاي سياسي و مطبوعاتي كدام بي بندوباري ايدئولوژيك را در برخي احزاب و حلقه هاي مدعي اصلاحات يافته اند كه تر و خشكشان مي كنند و قربان صدقه آنها مي روند؟ آيا طمع بيگانگان و دنباله هاي داخلي آنان جز به اين خاطر است كه جريان سرگردان مدعي اصلاحات، سر اسلحه را به سوي خود و جبهه خودي نشانه رفته اند و سرنا را از سر گشادش مي نوازند؟ اين كه كسي بگويد بايد اصلاحات را در داخل از حالت تدافعي به حالت تهاجمي درآورد و همزمان بگويد در مواجهه با خارج تند و تيز سخن گفته ايم و بايد از اين تند و تيزي كاست، آيا جز به مفهوم شليك به خود است؟ كسي باور مي كند كه اين طيف از اصلاح طلبان با بازي در زمين دشمن، مقرب آنها شود؟ يا فقط از شانه هاي آنها براي بالارفتن از ديوار كشور و ملت استفاده مي شود و بعد مي شود اين نردبان را به زير و دور انداخت؟
[5] - (بی عرضگی - 28 آبان 1387) - اکبر اعلمی: در طول بيش از دو دهه قبل از دولت احمدي‌نژاد، ايران اقتصاد خود را با بشكه‌اي بين هشت تا 15 دلار نيز اداره كرده است، ‌اما طي سال‌هاي 84 الي شهريور 87 به دليل افزايش بي‌سابقه قيمت نفت، درآمد ارزي ايران تا سقف 260 ميليارد دلار افزايش يافت كه حدود 58 درصد كل درآمد ارزي اين كشور در 27 سال قبل از دولت نهم بوده است. در اثر اين افزايش قيمت، دكتر احمدي‌نژاد بدون اينكه منابع را به خوبي مديريت كند، به كمك درآمدهاي نفتي اقدام به واردات بي‌رويه كالا كرد تا از اين طريق تورم فزاينده ناشي از سياست‌هاي نادرست خود را مهار كند تا جايي كه طبق گزارش بانك مركزي ميزان واردات كشورمان تنها در سال گذشته 48 ميليارد دلار اعلام شده است و اين در حالي است كه صادرات غيرنفتي در همان سال 21 ميليارد دلار برآورد شده است. از طرفي گرچه بودجه سال 87 با نفت بشكه‌اي 70 دلار بسته شده اما شواهد حاكي است كه دولت با دور زدن بودجه و برداشت از حساب ذخيره ارزي مخارج خود را با بيش از 70 دلار تنظيم كرده است.
[6] - قوانين اقتصادي ما فاقد سواد است - 11 آبان 1387) - صادق خرازي گفت: به دليل اينکه اقتصاد ايران پويا و فعال نيست در مواجهه با بحران مالي جهان ناچاريم امتياز بدهيم.سفير سابق ايران در فرانسه [...] درباره تاثير بحران مالي دنيا بر اقتصاد ايران اظهار داشت: اقتصادايران پويا و فعال نيست. شايد اگر قطعنامه‌‏هايي که عليه ايران صادر شد را نداشتيم، معلوم نبود در اثر بحران‌‏هاي مالي و اقتصادي دنيا چه ضربه‌‏هايي از اين شرايط مي‌‏خورديم و چه تاثيري بر اقتصاد ما مي‌‏گذاشت.