[دریافتی چپ و راست 10 دی 1387]
اعلامیه سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
برق نگاه تو
در سم ضربه ی فرمانبران اوهام
مه سنگین پگاه را
شکاف می زد
درآن هنگام اسب سرکش اندیشه ات
در کدامین نارنجستان
درجستجوی محبوبت ترانه می سرود ،
تا در طلوع
دستمال سرخی را برگردنش آذین بندی؟
یازدهم دیماه ، که "سوزش سرمای دی چه بیداد ها میکرد" ، روز فرو افتادن تناور نارونی بود ، شمایلی از جنگل نارون ها ؛ و جوشش چشمه خاطره ها ، ریزش اشک فراق از برای بی شمار نامهای روشنی بخش پستوی یاران.
درستایش ، سر به تسلیم خم نکردن در برابر تاب خیزان. زان پس حکم ولایت است که " دگر اندیشی جرم است و خیانت"، " برابری خواهی شک است در مصلحت خدائی".
اما سر خم نباید کرد، که ایستاده مردن زبیاست.
چرا مرگ پرنده ای در گلگشت ها دل ما را می فشرد؟ پرنده نشانه ی رهائیست ، آوایش زیباست.
پرندگان ما، به رنگ رهائی بودند. سرود آبی می خواندند در حسرت آسمان. خاطره ها را پرواز میدادند از پشت میله ها. در برابر جوخه ها ایستادند از برای این که آزاد بودند و بیزار از حکومت فقیهان.
آنها از بر ِ تغییر وضعیتِ آدمی مهر سرخ زدند و نقاب حکومت خدائی از چهره حکومت گران بر کشیدند. براین روال بوده و خواهد بود که زندگی ِ آدمی را به حماسه پرومته مبدل کردند.
دستاوردِ سترگ جان باختگان، پایداری با شکوهشان بود برگزینه " آزادی" ، چرا که هر لحظه می توانستند،سرنوشت خود را به گونه ای دگر رقم زنند و پا پس کشند. اما، همچنان بر عزم خویش برای "آزادی" با نثار جان خود پای فشردند. نه برای شهادت ، بلکه برای نفس زندگی مرگ را پذیرا شدند. از این بابت است که سر خم می کنیم در برابر اراده بزرگ انسانی شان. و گرامی میداریم راه شان را و نام شان را!
سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
١١ دیماه ١٣٨٧