[میزان نیوز 12 دی 1387]
روز گذشته محمدعلی جعفریه عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران از یک فاجعه خبر داد: طی سه سال گذشته، 250 کتابفروشی در تهران بهدلیل مشکلات موجود در عرصه نشر تعطیل شدهاند.
روز گذشته محمدعلی جعفریه عضو اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران از یک فاجعه خبر داد: طی سه سال گذشته، 250 کتابفروشی در تهران بهدلیل مشکلات موجود در عرصه نشر تعطیل شدهاند.
جعفریه گفته بود: روزبهروز دایره فعالیت تنگتر و شرایط برای کتابفروشان سختتر میشود. مسئله اصلی این است که در زمینه فروش و توزیع کتاب ما به نقطه پایانی رسیدهایم.
حتی اگر مدیر نشر «ثالث» این فاجعه ملی را گوشزد نمیکرد، تنها چند دقیقه قدم زدن در راسته کتابفروشان تهران کافی بود تا پرده از واقعیتی تلخ بردارد. واقعیتی که میتواند آسیبهای زیادی به فرهنگ کشور وارد کند. آنچه مسلم است کتابفروشیهای پایتخت که روزگاری پاتوق فرهنگی علاقهمندان بودند این روزها خلوتترین جایی است که در شلوغی سرسامآور تهران میتوان یافت.
وضعیت تأسفانگیز نشر و روند صدور مجوزها از یکسو و اوضاع اقتصادی مردمی که ترجیح میدهند که بیشتر به فکر برطرف کردن حداقل نیازهای روزمره زندگی باشند از سویی دیگر دست به دست هم دادهاند تا کتابخوانی هر روز بیشتر از پیش کمرنگتر شود. البته شاید توسعه تکنولوژی و آشنایی کتابخوانان با دنیای مجازی اینترنت، بر فروش کتابهای منتشر شده تأثیرگذار بوده است تا کتابفروشیها جایشان را به کافینتها بدهند.
کمکدرسیها علیه ادبیها
مؤسسه انتشارات «نگاه» که یکی از ناشران حرفهای در حوزه ادبیات است، مدتی است کتابفروشیاش را به حالت نیمهتعطیل درآورده است.
علیرضا رئیسدانا مدیر انتشارات «نگاه» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ آشتی میگوید: «بیشتر کسانی که برای تهیه کتاب به خیابان فروردین مراجعه میکنند دنبال کمکدرسیها و این قبیل کتابها هستند. طبیعی است که در چنین شرایطی آثار ادبیای که حوزه کاری ما هستند با استقبال روبهرو نمیشوند و همین علت، بهانهای است که ما بیشتر در حوزه نشر متمرکز شویم تا کتابفروشی».
ویمیافزاید: «باید قبول کنیم سرانه مطالعه در کشور پائین است و مردم کتاب نمیخوانند».
رئیسدانا درباره عواملی مثل گرانی کاغذ و عدمصدور مجوزها میگوید: «کاغذ چند وقت پیش گران شده بود اما در حال حاضر وضعیتش نسبت به سابق بهتر شده است. درباره عدمصدور مجوزها هم معتقدم هیچ تأثیری در بازار کتاب نخواهد داشت. به این علت که هنوز کتابهای قبلی فروش نرفته تا کتابهای تازه منتشر شوند».
باسوادها کمتر از دیگران هستند
سعید اردهالی مدیر داخلی انتشارات «اختران» هم درباره این اتفاق به خبرنگار فرهنگ آشتی میگوید: «مشکل ما این است که بهطور عموم، کتابخوان وجود ندارد. متأسفانه این وضعیت گویای این است که در جامعه نسبت باسوادها و کتابخوانها به بقیه اقشار کمتر است.
این اوضاع کتابفروشی هم شغلی است که مستقیم با علایق مخاطب سروکار دارد. وی میافزاید: «کتابفروش باید به شکل قطعی کتاب را از ناشر بخرد و بفروشد. یعنی باید پول آن را بهصورت اقساطی بپردازد. به همین دلیل کتابفروشان حتماً کتابی را خریداری میکنند که فروش برود و روی دستشان نماند؛ چرا که در غیر اینصورت، سودی که ممکن است به دست بیاید هزینه خرید کتابهای کممخاطب خواهد شد».
اردهالی تصریح میکند: «کتابفروشیها درآمد چندانی ندارند که راه را ادامه بدهند. عناوین کتابها هم محدودند. به همین دلیل مراکز پخش کتابهایی را معرفی میکنند که براساس سابقه، با آنها آشنایی دارند».
واحدهای مسکونی، کتابفروشی میشوند؟
محمدعلی جعفریه عضو اتحادیه ناشران و مدیر نشر «ثالث» هم میگوید: «ما چندی پیش طرحی ارائه کردیم تا براساس آن واحدهای مسکونی تغییر کاربری بدهند و کتابفروشی راه بیندازند. به همین دلیل، این اتفاق را گوشزد کردم تا مسئولان درخواست ما را جلو بیندازند و از این طریق کمی از مشکلات پیش آمده برای کتابفروشیها برطرف شود».
در این شرایط که اغلب دستاندرکاران این حوزه گلهمندند، ابوالفضل جوکار مدیر انتشارات بینالمللی «گاج» اقتصاد دیگر دارد.
او میگوید: «کتابفروشی کلاً در همهجای دنیا شغل کمدرآمدی است و این ویژگی مختص ایران نیست. اخیراً هم در اخبار اعلام شد که بسیاری از کتابفروشیهای آلمان تعطیل شدهاند. در تهران وضعیت بهگونهای است خیلیهایی که کتابفروشی راه میاندازند شرایط را با بوتیک اشتباه میگیرند!».
وی میافزاید: «کتابفروشی یک علاقه قلبی میخواهد و همچنین نیاز به آدمهایی دارد که در فضای فرهنگی نفس کشیده باشند».
جوکار به نکته قابلتوجهی اشاره میکند و میگوید: «در شرایطی که تعداد زیادی از کتابفروشیها کارشان را تعطیل کردهاند ما هم تا 4 هزار متر فضای کارمان را گسترش دادهایم در حالیکه درآمد ما هم فقط از همین راه است».
وی در ادامه عنوان میکند: «تفاوتی که بین ما و دیگران وجود دارد این است که آنها اصلاً به تبلیغ توجهای نمیکنند اما ما این نکته را بسیار مدنظر قرار دادهایم».
جوکار درباره اینکه شاید این ذهنیت بهوجود بیاید که چون مؤسسه «گاج» ناشر کتابهای آموزشی است با این مشکل دست و پنجه نرم نمیکند، میگوید: «کتابفروشیهای در حال تعطیل هم میتوانند کمک درسی بفروشند اما شیوه ارائه باید عوض شود. تبلیغات باید سرلوحه کار قرار بگیرد متأسفانه هنوز در ایران کتاب بهشکلی سنتی ارائه میشود. البته اگر وزارتخانه بتواند کتابفروشیهای سیار راه بیندازد تجربه بسیار خوبی خواهد بود. با این همه، چراغهای خطر روشن شدهاند. همهچیز در هالهای از ابهام قرار گرفته است. کتابفروشیهای ساکت و خلوت تهران، اندوه را زیر آسمان دود گرفته شهر بیشتر میکند. آنچه جعفریه گوشزد کرده واقعیتی است که میتواند تیشه به ریشه فرهنگ غنی فارسی بزند. تعطیلی کتابفروشیها با تعطیلی ناگهانی فرهنگ که در شرایط کنونی ریشههایش در حال خشک شدن است خواهد بود.