۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

مدرن ترین انقلاب تاریخ

[بی بی سی، 6 اسفند 1387]

عصر دوشنبه ۲۳ فوریه، ۵ اسفند، فرد هالیدی، از استادان برجسته بریتانیایی در زمینه مسائل ایران و خاورمیانه، با موضوع "جمهوری اسلامی ایران بعد از سی سال"در مدرسه اقتصاد و سیاست لندن سخنرانی کرد.
این سخنرانی که در سالن ۴۰۰ نفری شیخ زاید مدرسه اقتصاد و سیاست لندن برگزار می شد، تا حدود زیادی به بررسی انقلاب ایران و به ویژه مطالعه تطبیقی آن در مقایسه با دیگر انقلاب های مهم جهان (انقلابهای فرانسه، روسیه، چین و کوبا) اختصاص داشت.
به گفته فرد هالیدی، که خود از متخصصان مطالعه انقلاب هاست، پیش از انقلاب ایران دو نظریه غالب در مورد دلایل وقوع چهار انقلاب مهم وجود داشت که هر دو کمابیش در مورد این انقلابها صادق بودند.
بنا بر نظریه اول، انقلابها، علی رغم همه مسائل داخلی، نهایتا حاصل شرایط خارجی و جهانی هستند. از حمله خارجی به نظام حاکم و تضعیف آن به این نحو گرفته تا حمایت خارجی از نیروهای انقلابی.
نظریه دوم هم انقلاب ها را حاصل ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورها می داند و نقش اشخاص را در وقوع انقلاب ها ناچیز می شمارد و نهایتا افراد را در پیروزی این انقلاب ها تعیین کننده نمی داند.
اما به گفته فرد هالیدی انقلاب ایران مثال نقض مهم و موثری برای هر دوی این نظریه ها بود.
محمدرضا شاه پهلوی تا آغاز اعتراضات گسترده در اواخر سال ۵۶ تحت حمایت جهان خارج و از نزدیک ترین متحدان آمریکا بود. در مقابل، آیت الله خمینی حمایت علنی و یا غیرعلنی هیچ از کشورهای همسایه ایران و یا قدرت های جهانی را با خود نداشت.
از سوی دیگر طبق بیشتر مطالعاتی که درباره انقلاب ایران انجام شده، ویژگی های شخصی آیت الله خمینی، چه از نظر ایستادگی در برابر محمدرضا پهلوی و سازش نکردن با او و چه از نظر توانایی اش در بسیج کردن مردم، تاثیر تعیین کننده ای در پیروزی انقلاب ایران داشته است.
دو هفته در اتوبوس، از لندن تا تهران
اما فرد هالیدی پیش از آنکه به نظریه های جدیدی که با توجه به انقلاب ایران برای توضیح کلیه انقلاب ها ارائه شده بپردازد، از سابقه ارتباط خود با مسائل ایران گفت که جا به جا هم با گفتن جوک ها یا عبارت های فارسی همراه بود.
آقای هالیدی تعریف کرد که در سال ۱۹۶۵ (۱۳۴۴) و در حالی که ۱۹ سال داشت با گروهی از دانشجویان چپ گرای ایرانی مقیم اروپا (نیروی سوم) آشنا شد و تصمیم گرفت به ایران سفر کند و تعدادی از جزوه ها و کتاب های آنها را مخفیانه به ایران برساند. فرد هالیدی به گفته خودش در ایستگاه ویکتوریا در مرکز لندن سوار اتوبوس شد و دو هفته بعد به تهران رسید و جزوه ها را تحویل داد.
آشنایی فرد هالیدی با مسائل ایران و مطالعات بعدی او باعث شد اولین کتابش درباره ایران را در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۶-۵۷) با عنوان "ایران: دیکتاتوری و توسعه" بنویسد. البته خود آقای هالیدی تاکید کرد که آن زمان او هم مثل اکثریت قریب به اتفاق تحلیل گران پیش بینی نمی کرد که در ایران انقلابی صورت بگیرد، اما مشکلاتی را که حکومت پهلوی با آن مواجه بود، بسیار عمده می دید.
کمتر از یک سال بعد از چاپ کتاب آقای هالیدی، انقلاب ایران اتفاق افتاد و عطش دانستن درباره این کشور باعث شد کتاب آقای هالیدی در سال بعد دو بار تجدید چاپ شود، البته این بار با کمی دست کاری (با توجه به وقایع جدید) و تحت عنوان "مقدمه ای بر انقلاب ایران". این کتاب به چندین زیان دیگر هم ترجمه شد.
آقای هالیدی با توجه به تخصصش که مسائل خاورمیانه است، از سال ۱۹۶۵ به این سو سفرهای متعدد و بعضا طولانی مدتی به منطقه داشته و در سالهای اولیه انقلاب ایران هم بارها به این کشور سفر کرده است.
او که تا حدودی با زبان فارسی آشنایی دارد، در میانه صحبت خود مدام از عبارات و حتی جوک های فارسی استفاده می کرد که از روی صدای خنده ها می شد فهمید که چند ده ایرانی هم در سالن نشسته اند.
شش وجه مشترک با چهار انقلاب بزرگ تاریخ
فرد هالیدی بعد از این بخش صحبتش، که به نظر می رسید برای رفع خستگی در نظر گرفته، دوباره به نظریه پردازی درباره انقلاب ها برگشت و به نتایج یکی از تحقیقاتش که در سال ۱۹۹۹ و در بیستمین سالگرد انقلاب ایران منتشر شد، اشاره کرد.
او در این تحقیق، مطالعه ای تطبیقی انجام داده میان انقلاب های فرانسه، روسیه، چین، کوبا و ایران، و انقلاب ایران را از ۶ جهت مشابه چهار انقلاب دیگر دانسته است.
نخست این که در این انقلاب مانند همه انقلاب های مهم دیگر، همه نیروهای مخالف نظام حاکم با هم ائتلاف کردند. گروه هایی با گرایش های لیبرالیستی و مارکسیستی تا محافظه کار مذهبی تحت یک رهبری متحد شدند و نهایتا هم به پیروزی رسیدند.
دوم این که در این انقلاب ها، تنها بسیج مردم و عملکرد انقلابیون نبود که باعث انقلاب شد، بلکه ضعف در ساختار و به ویژه رهبری نظام حاکم هم نقش تعیین کننده ای در این زمینه داشت. به گفته فرد هالیدی بیماری شاه ایران و بی میلی او به استفاده گسترده از نیروی قهریه برای سرکوب انقلابیون، یکی از دلایل سقوط رژیم پهلوی بود.
فرد هالیدی به عنوان سومین مورد اشتراک، یکی از پیامدهای همه این انقلاب ها، و من جمله انقلاب ایران را به وجود آمدن یک طبقه حاکمه دانست که از نظر اقتصادی، تحصیلی و حتی خانوادگی با هم پیوند نزدیکی دارند. او تعداد افراد این طبقه را در ایران حدود ۵ هزار نفر تخمین زد.
چهارمین مورد، استفاده از ملی گرایی به عنوان عاملی برای وحدت ملی در همه این انقلاب هاست. آقای هالیدی گفت انقلاب ایران، مانند بیشتر انقلاب های مورد بحث، در ابتدا یک انقلاب ملی گرایانه نبود و خصلتی ایدئولوژیک داشت. به گفته او آیت الله خمینی در ماه های اولیه انقلاب ایران، گرایش های ملی گرایانه در نظام جدید ایران را رد کرد و ملی گرایی را مخالف اسلام خواند . حتی از استفاده از کلمه "میهن" پرهیز می کرد. اما به ویژه بعد از حمله صدام به ایران، کمتر از دو سال بعد از انقلاب، واژه های "میهن اسلامی" و "ملت" به طور گسترده ای وارد ادبیات آیت الله خمینی شدند و در ادبیات رهبر فعلی ایران هم وجود دارند.
نکته پنجمی که فرد هالیدی به آن اشاره کرد، شاید یک شباهت کامل نبود. او گفت بیشتر انقلاب ها بعد از پیروزی با اقلیت های قومی خود مشکل پیدا کرده و آنها را شدیدا سرکوب کرده اند. آقای هالیدی گفت با توجه به تنوع گسترده قومی در ایران و این مسئله که قوم غالب (فارس) تنها حدود نصف جمعیت را تشکیل می دهد، دولت های حاکم بر ایران (از دوره صفویه به این سو) در برخورد با اقلیت های قومی بسیار موفق بوده اند.
به گفته آقای هالیدی علی رغم درگیری های جدی که جمهوری اسلامی با اقلیت کرد و عرب داشته است، اما در کل و به ویژه در مورد اقلیت بزرگ آذری و به نسبت نظام های انقلابی دیگر کارنامه موفقی دارد. البته او تاکید کرد که نظام انقلابی ایران هم مثل همه نظام های انقلابی دیگر با خودمختاری بخش های اقلیت نشین شدیدا مخالفت کرده است.
و به عقیده آقای هالیدی، ششمین و آخرین شباهت ایران با انقلاب های پیشین تلاش دولت برآمده از انقلاب برای صدور انقلاب به خارج از مرزها و از سوی دیگر برانگیختن دشمنی در میان کشورهای همسایه و منطقه بوده است.
آقای هالیدی در این بخش از گفته هایش به حمله عراق به ایران و جنگ هشت ساله دو کشور اشاره کرد و گفت این جنگ بیشتر از خود انقلاب در شکل گرفتن ماهیت جمهوری اسلامی تاثیر داشته است. البته آقای هالیدی در تایید نکته ششم خود ذکر کرد که به عقیده او اظهارات غیرمسئولانه بعضی از انقلابیون ایرانی در مورد طاغوت بودن حکومت صدام و لزوم انقلاب در کشور شیعه همسایه و حتی خرابکاری هایی که در عراق صورت می گرفت و به گفته مقامات عراقی کار عاملان نظام ایران بود، در تحریک صدام حسین به حمله به ایران نقش زیادی داشته است.
مدرن ترین انقلاب تاریخ
فرد هالیدی در بخش پایانی سخنرانی خود انقلاب ایران را در مجموع مدرن ترین انقلاب تاریخ بشر خواند و برای این ادعای خود چند دلیل ارائه کرد. از جمله اینکه گفته های آیت الله خمینی دو وجهی بود: ظاهر سخنانش مذهبی بود، اما پیام او در واقع، هم تا حدودی ملی گرایانه و هم تا حدودی سوسیالیستی بود.
او همچنین ذکر کرد که انقلاب ایران، در کل انقلابی غیرخشونت آمیز بود. ایرانی ها بزرگترین اجتماعات تاریخ بشر را در تظاهرات انقلابی (و به ویژه استقبال از آیت الله خمینی) انجام دادند.
دلیل دیگری که آقای هالیدی ذکر کرد این بود که با اینکه در قناون اساسی ایران آمده که باید از مسلمانان جهان حمایت کرد و دولت ایران در واقع در کشورهای لبنان و فلسطین و بعضی موارد محدود دیگر این کار را کرده است، اما در موارد بسیار دیگری به دلایل عملگرایانه سیاسی و بر اساس منافعش راه دیگری رفته است. از جمله مثالهای فرد هالیدی، سکوت ایران در برابر سرکوب مسلمانان در کشمیر هند، سین جیان چین و چچن روسی،ه و همچنین حمایت از ارامنه ارمنستان در برابر شیعیان جمهوری آذربایجان در مناقشه قره باغ بود.
همچنین به عقیده آقای هالیدی علی رغم سرکوب گسترده و کشتن تعداد زیادی از مخالفان در سال های پس از انقلاب در ایران، در این کشور سطحی از آزادی بیان عقاید مختلف در حکومت و جامعه دیده می شود که در هیچ حکومت انقلابی دیگری در جهان وجود ندارد.
آقای هالیدی سخنرانی اش را با این جمله به پایان برد که سی سال بعد از انقلاب، دنیا هنوز حرف جمهوری اسلامی و این ملت بزرگ را نشنیده است.
پرسش و پاسخ
با توجه به طولانی بودن سخنرانی فرد هالیدی، بخش پرسش و پاسخ بعد از سخنرانی کمتر طول کشید. محورهای اصلی سوال های مطرح شده، سیاست خارجی ایران، احتمال مذاکره آمریکا با این کشور، احتمال حمله اسرائیل به ایران، برنامه هسته ای ایران، و انتخابات ریاست جمهوری سال آینده این کشور بود.
آقای هالیدی گفت بر خلاف خیلی ها نسبت به بهتر شدن روابط ایران و آمریکا چندان خوشبین نیست و موانع بر سر راه ترمیم روابط را بزرگتر و ریشه دارتر از آن می داند که صرفا با روی کار آمدن باراک اوباما مرتفع شود.
او گفت مذاکره با ایرانی ها و امتیاز گرفتن از آنها دشوار است و آمریکایی ها پیش از هر چیز باید مواظب آن باشند که اوباما، جیمی کارتر دیگری نشود. جیمی کارتر که در زمان انقلاب ایران رئیس جمهور امریکا بود، عمدتا به دلیل ناتوانی اش در آزاد کردن گروگان های آمریکایی در ایران، در انتخابات دوردوم ریاست جمهوری اش شکست خورد.
آقای هالیدی در مورد برنامه هسته ای ایران هم گفت چون نه جاسوس است و نه کارشناس هسته ای واقعا نمی تواند بگوید که آینده پرونده هسته ای ایران چه می شود. اما تاکید کرد که ایران از پیش از انقلاب به دنبال تکنولوژی هسته ای، و به عقیده او حتی سلاح هسته ای بوده، و به نظر او با توجه به حضور دست کم دو قدرت اتمی در منطقه، پاکستان و اسرائیل، طبیعی است که ایرانی ها هم به دنبال سلاح هسته ای باشند.
آقای هالیدی همچنین گفت ایرانی ها می خواهند قدرت برتر منطقه ای باشند و تجربه جنگ سرد نشان داد که یکی از راه های دست بالا داشتن در روابط بین المللی، داشتن بمب اتمی است.
او همچنین گفت ایرانی ها فکر می کنند تجربه عراق و کره شمالی نشان می دهد که داشتن بمب اتمی، تضمینی برای حفظ حکومت نیز هست.
و در پایان فرد هالیدی در مورد تحریم ها هم گفت دیپلمات های ایرانی به اشتباه فکر می کنند می توانند در جبهه غرب شکاف ایجاد کنند و در حالی که تحت تحریم آمریکا هستند، روابط گسترده با اروپایی ها داشته باشند. به عقیده آقای هالیدی در دوره جهانی شدن این امر عملی نیست.