[خبرآن لاین، 14 اسفند 1387]
رهبر انقلاب خواستار محاکمه سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب که در فاجعه غزه نقشآفرین بودند شدند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز چهارشنبه در بیاناتی که در اجلاس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین ایراد فرمودند، خطاب به مسلمان در سراسر جهان و نیز به همه وجدانهای بیدار از هر کشور و ملت تاکید کردند: همت کنید و طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب را که در فاجعه غزه نقشآفرین بودند به پای میز محاکمه بکشانید و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانید. این اولین قدمی است که باید برداشته شود.
متن کامل بیانات مقام معظم رهبری به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به شما میهمانان گرامی، علماء و متفکران و سیاستمداران و مجاهدان که در چهارمین گردهمایی برای دفاع از فلسطین به جمهوری اسلامی ایران آمدهاید خوشامد میگویم.
در فاصله این اجلاس با اجلاس قبلی که در روزهای 15 تا 17 ربیعالاول سال 1427 هجری قمری در تهران تشکیل شد حوادث مهم و تعیینکنندهای اتفاق افتاده است که افق آینده را در قضیه فلسطین روشنتر و وظائف ما را درباره این مساله همچنان اصلیِ دنیای اسلام آشکارتر میسازد.
از جمله این حوادث مهم، شکست شگفتآور نظامی و سیاسی اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی در جنگ 33 روزه لبنان در سال 1427 هجریقمری و ناکامی خفتآور رژیم صهیونیستی در جنگ 22 روزه جنایتکارانهاش با مردم و دولت قانونی فلسطین در غزه است.
اکنون رژیم غاصب که چند دهه با ارتش و تسلیحات خود و با پشتیبانی نظامی و سیاسی امریکا، چهرهای مهیب و شکستناپذیر نشان میداد، دو بار از نیروهای مقاومت که با اتکاء به خدا و مردم، بیش از اتکاء به سلاح و تجهیزات میجنگیدند، شکستخورده و با وجود تمرینها و آمادهسازیهای نظامی و سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی و حمایت بیدریغ امریکا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شیب تند سقوط، و عدم کفایت خود در برابر موج نیرومند بیداری اسلامی را ظاهر ساخته است.
از سویی دیگر جنایاتی که در حادثه تاریخی غزه از مجرمان صهیونیست سر زد؛ کشتار وسیع مردم غیرنظامی، ویران کردن خانههای بیدفاع، سوراخ کردن سینه کودکان شیرخوار، بمباران دبستان و مسجد، بهکارگیری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع دیگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و دیگر نیازهای اولیه مردم در مدتی نزدیک به دو سال، و بسی جنایات دیگر، ثابت کرد که غریزه وحشیگری و جنایت در سران دولت جعلی صهیونیست، با دهههای آغازین فاجعه فلسطین هیچ تفاوتی نیافته و همان سیاست و همان خویِ درندگی و بیرحمی که فاجعههای دیر یاسین و صبرا و شتیلا را پدید آورد، امروز هم بعینه بر ذهن و دل ظلمانی این طاغوتهای زمان حاکم است که البته امروز با بهرهگیری از پیشرفت فناوری، دائره جنایت بسی گستردهتر و فاجعهبارتر میباشد.
چه آنان که با توهم شکستناپذیری رژیم صهیونیست، شعار «واقعبینی» سر داده دست سازش و تسلیم در برابر غاصبان دراز کردند، و چه کسانی که به خیال باطل خود، نسل دوم و سوّم سیاستمداران صهیونیست را مبرّا از جنایات نسل اوّل دانسته، امید همزیستی سالم در کنار آنان را در دل پروراندند، اکنون باید به خطای خود پی برده باشند. اولاً: با موج بیداری امت مسلمان و بالیدن نهال مقاومت اسلامی، آن هیبت دروغین فرو ریخته و نشانههای ناتوانی و درماندگی در رژیم غاصب آشکار گشته است، و ثانیاً خوی تجاوزگری و بیشرمی از جنایت در گردانندگان آن رژیم همان است که در دهههای اوّل بود و هرگاه بتوانند یا گمان ببرند که میتوانند، از هیچ جنایتی رویگردان نیستند.
اکنون 60 سال از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همه ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکه عظیم امپراتوری خبری و اطلاعرسانی.
بهرغم این تلاش شیطانی گسترده و حیرتآور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانستهاند مساله مشروعیت رژیم صهیونیستی را حل کنند، بلکه این مساله با گذشت زمان بغرنجتر هم شده است.
عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سوال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه غصب فلسطین بود، یکی از نشانههای این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشه تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است. اعتراض بیسابقه و خودجوش جهانی از شرق آسیا تا امریکای لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمی در 120 کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلیِ این شجره خبیثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه، نشان میدهد که یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده که در 60 سال گذشته هرگز تا این حد، جدی و حجیم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانی را بیدار کند.
این درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی که خواستهاند با زور و سرکوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمایشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده و چنین تحمیل ظالمانهای را در جهان اسلام، عادیسازی کنند. و هم برای امت اسلامی و بویژه جوانان غیور و وجدانهای بیدار آن، تا بدانند که مجاهدت در راه بازگرداندن حق پایمالشده، هرگز ضایع نمیشود و وعدهی خداوند راست است که فرمود:
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.
و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ و کدام وعده از این وعده الهی صریحتر که فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.
مغالطهی بزرگی که در قضیهی فلسطین بر ذهن برخی از دستاندرکاران چنگ انداخته این است که کشوری بنام اسرائیل یک واقعیت شصت ساله است و باید با آن کنار آمد. من نمیدانم اینها چرا از واقعیتهای دیگری که در برابر چشم آنان است درس نمیگیرند؟ مگر کشورهای بالکان و قفقاز و آسیای جنوب غربی پس از هشتاد سال بیهویتی و تبدیل به بخشهائی از شوروی سابق، بار دیگر هویت اصلی خود را باز نیافتند؟
چرا فلسطین که پاره تن جهان اسلام است نتواند بار دیگر هویت اسلامی و عربی خود را بازیابد؟ و چرا جوانان فلسطینی که در شمار باهوشترین و مقاومترین جوانان عربند نتوانند اراده خود را بر این واقعیتِ ظالمانه فائق گردانند؟
مغالطه بزرگ دیگر آن است که گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطین، مذاکره است! مذاکره با کی؟ با رژیم غاصب و زورگو و گمراهی که جز به زور، به هیچ اصل دیگری معتقد نیست؟ آنان که به این بازیچه و فریب خود را دلخوش کردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حکومت خودگردان از صهیونیستها گرفتند، با صرفنظر از ماهیت تحقیرآمیز و اهانتبار آن، اولاً با هزینه سنگینِ اعتراف به مالکیت رژیم غاصب بر تقریباً سراسر فلسطین تمام شد، ثانیاً همان حکومت نیمبند و دروغین را هم با بهانههای واهی در مواردی زیر پای خود لگدکوب کردند؛ محاصره یاسر عرفات در ساختمان مدیریتش در رامالله و انواع تحقیر و تذلیل او حادثهای نیست که فراموش شود.
ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بویژه پس از او با مسوولان حکومت خودگردان مانند رؤسای کلانتریهای خود رفتار کردند که وظیفهشان تعقیب و دستگیری مجاهدان فلسطینی و محاصره اطلاعاتی و پلیسی آنهاست، و بدینصورت تخم کینه را در میانه گروههای فلسطینی پاشیدند و آنها را به جان یکدیگر انداختند.
و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعیف هم فقط به برکت جهاد مجاهدان و مقاومت غیورمردان و زنان تسلیمناپذیر بود. اگر انتقاضهها رخ نمیداد صهیونیستها با وجود تنازل پیدرپی روسای سنتی فلسطین در برابر آنها، همین اندازه را هم هرگز به آنان نمیدادند.
یا مذاکره با امریکا و انگلیس که بزرگترین گناه را در ایجاد و حمایت از این غده سرطانی مرتکب شدهاند؟ و خود پیش از آنکه میانجی باشند طرف دعوایند؟ دولت آمریکا هیچگاه حمایت بیقید و شرط خود از رژیم صهیونیست و حتی از جنایتهای آشکار آن از قبیل ماجرای اخیر غزه را متوقف نکرده است.
حتی رییسجمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاستهای دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بیقید و شرط به امنیت اسرائیل دم میزند، یعنی دفاع از تروریسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگویی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی در 22 روز، این یعنی همان کژراهه دوران بوش و نه چیزی کمتر.
مذاکره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم یک رویکرد عقیم دیگر است. سازمان ملل شاید در کمتر نمونهای همچون مساله فلسطین، مورد آزمونِ افشاگر و رسواکننده قرار گرفته باشد.
شورای امنیت، یک روز اشغال فلسطین به وسیله گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی کرد، و پس از آن چندین دهه همواره در برابر نسلکشیها، آوارهسازیها، جنایتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون دیگر آن رژیم، سکوت رضایتآمیز کرد، و حتی هنگامی که مجمع عمومی رای به نژادپرست بودن صهیونیسم داد، نه تنها با آن همراهی نکرد، که در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. کشورهای زورگوی عالم که برخوردار از عضویت دائم در شورای امنیتاند از این مجمع جهانی همچون ابزار استفاده میکنند.
نتیجه آنکه نه تنها این شورا به کار امنیت در جهان کمکی نمیکند بلکه هرجا که قرار است مفاهیمی همچون حقوقبشر یا دموکراسی و امثال آن، وسیلهی زیادهطلبی و سلطه بیشتر آنان گردد، به کمک ایشان میشتابد و بر کارهای نامشروع آنان پوششی از فریب و دروغ میافکند.
نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرتهای مسلّط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمیآید، راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است، با توحید کلمه فلسطینیان و کلمه توحید که ذخیره بیپایان حرکت جهادی است.
ارکان این مقاومت، از سویی گروههای مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند؛ و از سویی دیگر، دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان، به ویژه عالمان دینی و روشنفکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان. اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بیشک وجدانهای بیدار و دلها و اندیشههایی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیزم، آنها را مسخ نکرده، در هر نقطه عالَم به یاری ذیحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.
نمونه این حقیقت را در طول روزهای اخیر مقاومت پرشکوه غزه همه دیدیم. گریه رییس غربی یک سازمان خدماتی بینالمللی در برابر دوربین رسانهها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهای بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صمیمی مردم در قلب پایتختهای اروپایی و شهرهای امریکا، اقدام شجاعانه روسای چنددولت در امریکای لاتین، همه و همه نشانه آن است که دنیای غیرمسلمان نیز هنوز به دست نیروهای شرآفرین و فسادآفرین ـ که نام قرآنی آنها شیطان است ـ به طور کامل تسخیر نشده و هنوز میدان برای جولان حقیقت، باز است.
آری، مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطین و حمایت وکمک همهجانبه به آنان از سراسر کشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شیطانی غصب فلسطین را بشکند. انرژی عظیم امت اسلامی میتواند مشکلات جهان اسلام و از جمله، مشکل حاد و فوری فلسطین را حل کند.
اکنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نیز به همه وجدانهای بیدار از هر کشور و ملت. همت کنید و طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب را که در فاجعه غزه نقشآفرین بودند به پای میز محاکمه بکشانید و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانید. این اولین قدمی است که باید برداشته شود. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب باید محاکمه شوند. اگر جنایتکار مجازات شود، راه جنایت برای آنان که انگیزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنایتهای بزرگ، خود عامل و مشوق جنایتهای دیگر است. اگر امت اسلامی پس از جنگ 33 روزه لبنان و آن فاجعهآفرینیهای دهشتناک، مجازات صهیونیستهای فاجعهآفرین را بجدّ مطالبه میکرد، اگر این مطالبه بحق پس از به خاک و خون کشیدن کاروانهای عروسی در افغانستان و پس از جنایات بلکواتر در عراق و پس از رسواییهای سربازان امریکایی در ابوغریب و غیر آن صورت میگرفت، امروز ما شاهد کربلای غزه نمیبودیم.
ما دولتها و ملتهای مسلمان در آن قضایا وظیفهای را که قانون عقل و عدل بدان حکم میکرد انجام ندادیم و نتیجه آن چیزی است که امروز شاهد آنیم.
جای تأسف عمیق است که برخی از دولتها و سیاستمداران جهانی، از مقولات اخلاقی و قضاوت وجدانی بشری، سخت بیگانهاند. برای آنها قتلعامِ بیشاز 1350نفر و زخمی کردن حدود 5500 نفر مردم بیسلاح و بسیاری کودک در ظرف 22 روز در غزه، هیچ حساسیتی برنمیانگیزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمیشوند، که پاداش هم میگیرند. امنیت رژیم سفاک یک امر قدسی که باید در هر حال از آن دفاع کرد به شمار میآید و طرف مظلوم، چه دولتی که با رای قاطع مردم بر سر کار آمده و چه مردمی که آن دولت را بر سر کار آوردهاند، متهم و محکوم میشوند. این است حکم دیوان سیاستی که با اخلاق و وجدان و فضیلت، نسبتی ندارد و آبش با آن به یک جو نمیرود. این دولتها هنگامی که نفرت عمیق افکار عمومی را از خود مشاهده میکنند، بیآنکه علت آشکار آن را ببینند، به سراغ باز هم سیاستورزی میروند و این چرخه معیوب همچنان ادامه مییابد.
برادران و خواهران عزیز در همه جهان اسلام ! از تجربهها درس بگیریم.
امت بزرگ ما امروز به برکت بیداری اسلامی، دارای قدرت عظیمی است. کلید حل مشکلات فراوان کشورهای اسلامی، در دست همت و یکپارچگی این مجموعه شگرف است، و مساله فلسطین، فوریترین مساله جهان اسلام است.
گاهی شنیده میشود که کسانی میگویند: فلسطین یک مساله عربی است. این سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است که عرب، احساسات خویشاوندانهتری دارد و مایل است خدمت و مجاهدت بیشتری تقدیم کند، این چیز پسندیدهای است و ما به آن تبریک میگوییم. ولی اگر معنی این سخن آن است که سران برخی کشورهای عربی به ندای یا للمسلمین مردم فلسطین کمترین توجهی نکنند و در قضیه مهمی مانند فاجعه غزه با دشمن غاصب و ظالم همکاری کنند و بر سر دیگران که ندای وظیفه، آرامشان نمیگذارد فریاد بکشند که شما چرا به غزه کمک میکنید، در این صورت هیچ مسلمانی و هیچ عربی غیور و با وجدانی این سخن را نمیپذیرد و گوینده آن را از سرزنش و تقبیح معاف نمیسازد. این همان منطق اخزم است که پدر خود را کتک میزد و اگر کسی دخالت میکرد بر سر او فریاد میکشید؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و کتک میگرفت و این در زبان عربی مَثَل شد که: انَّ بَنیَّ رمّلونی بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم
کمک همه جانبه به مردم فلسطین و حمایت کامل از آنان واجب کفائی بر همه مسلمانان است. دولتهایی که به جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشورهای مسلمان به خاطر کمک به فلسطین خرده میگیرند، خود متحمل این کمک و حمایت شوند تا تکلیف اسلامی از دیگران ساقط شود، و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خردهگیری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسوولانه و شجاعانه دیگران باشند.
حضار محترم شما که در این گردهمایی حضور یافتهاید، در مساله فلسطین صاحبنظر و اندیشهورید. وظیفه تاریخی امروز ما تکرار سخنان و تئوریهای ناتوانِ گذشته نیست، بلکه ارائه راهکاری است که فلسطین را از زیر ستم رژیم صهیونیستی آزاد کند. پیشنهاد ما یک راهکار کاملا منطبق بر مردمسالاری است که میتواند منطق مشترک همه افکار جهانی باشد. آن پیشنهاد این است که همه صاحبان حق در سرزمین فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همهپرسی، ساختار نظام خود را انتخاب کنند و همه فلسطینیهایی که سالها مشقت آوارگی را تحمل کردهاند نیز در این همهپرسی شرکت کنند.
دنیای غرب باید بداند که نپذیرفتن این راه حل نشانه پایبند نبودن به دموکراسی است که پیوسته از آن دم میزنند و این آزمون افشاگر دیگری بر علیه آنان خواهد شد.
آزمون قبلی آنان نیز در فلسطین بود که نتیجه انتخابات کرانه باختری و غزه را که روی کارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذیرند. کسانی که دموکراسی را تا جایی میپذیرند که نتایج آن مطلوب آنان باشد، جنگطلب و ماجراجویند و اگر از صلح دم میزنند جز دروغ و فریب نیست.
اکنون مساله بازسازی غزه یکی از فوریترین مسائل فلسطین است، دولت حماس که منتخب اکثریت قاطع فلسطینیان است و حماسه مقاومتش در ناکام گذاشتن رژیم صهیونیستی، درخشانترین نقطه در تاریخ صدساله اخیر فلسطین است، باید مرکز همه فعالیتهای مربوط به بازسازی قرار گیرد. شایسته است که برادران مصری راه کمکها را باز کنند و بگذارند که کشورها و ملتهای مسلمان به وظیفه خود در این مهم عمل کنند.
در پایان یاد شهیدان جنگ 22 روزه را که با خون خود غزه فلسطین را به عزت اسلام و عرب مبدل کردند گرامی میدارم و برای آنان طلب مغفرت و رحمت میکنم. و نیز به همه شهیدان فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و همه شهیدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظیم الشأن درود میفرستم.
از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمین و نزدیکی هر چه بیشتر ملتهای مسلمان به یکدیگر و بیداری روزافزون دنیای اسلام را مسالت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
رهبر انقلاب خواستار محاکمه سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب که در فاجعه غزه نقشآفرین بودند شدند.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح روز چهارشنبه در بیاناتی که در اجلاس بینالمللی حمایت از مردم فلسطین ایراد فرمودند، خطاب به مسلمان در سراسر جهان و نیز به همه وجدانهای بیدار از هر کشور و ملت تاکید کردند: همت کنید و طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب را که در فاجعه غزه نقشآفرین بودند به پای میز محاکمه بکشانید و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانید. این اولین قدمی است که باید برداشته شود.
متن کامل بیانات مقام معظم رهبری به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
به شما میهمانان گرامی، علماء و متفکران و سیاستمداران و مجاهدان که در چهارمین گردهمایی برای دفاع از فلسطین به جمهوری اسلامی ایران آمدهاید خوشامد میگویم.
در فاصله این اجلاس با اجلاس قبلی که در روزهای 15 تا 17 ربیعالاول سال 1427 هجری قمری در تهران تشکیل شد حوادث مهم و تعیینکنندهای اتفاق افتاده است که افق آینده را در قضیه فلسطین روشنتر و وظائف ما را درباره این مساله همچنان اصلیِ دنیای اسلام آشکارتر میسازد.
از جمله این حوادث مهم، شکست شگفتآور نظامی و سیاسی اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی در جنگ 33 روزه لبنان در سال 1427 هجریقمری و ناکامی خفتآور رژیم صهیونیستی در جنگ 22 روزه جنایتکارانهاش با مردم و دولت قانونی فلسطین در غزه است.
اکنون رژیم غاصب که چند دهه با ارتش و تسلیحات خود و با پشتیبانی نظامی و سیاسی امریکا، چهرهای مهیب و شکستناپذیر نشان میداد، دو بار از نیروهای مقاومت که با اتکاء به خدا و مردم، بیش از اتکاء به سلاح و تجهیزات میجنگیدند، شکستخورده و با وجود تمرینها و آمادهسازیهای نظامی و سازمانهای عریض و طویل اطلاعاتی و حمایت بیدریغ امریکا و بعضی دولتهای غربی و همدستی برخی منافقان جهان اسلام، انحلال، و شیب تند سقوط، و عدم کفایت خود در برابر موج نیرومند بیداری اسلامی را ظاهر ساخته است.
از سویی دیگر جنایاتی که در حادثه تاریخی غزه از مجرمان صهیونیست سر زد؛ کشتار وسیع مردم غیرنظامی، ویران کردن خانههای بیدفاع، سوراخ کردن سینه کودکان شیرخوار، بمباران دبستان و مسجد، بهکارگیری بمبهای فسفری و برخی سلاحهای ممنوع دیگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و دیگر نیازهای اولیه مردم در مدتی نزدیک به دو سال، و بسی جنایات دیگر، ثابت کرد که غریزه وحشیگری و جنایت در سران دولت جعلی صهیونیست، با دهههای آغازین فاجعه فلسطین هیچ تفاوتی نیافته و همان سیاست و همان خویِ درندگی و بیرحمی که فاجعههای دیر یاسین و صبرا و شتیلا را پدید آورد، امروز هم بعینه بر ذهن و دل ظلمانی این طاغوتهای زمان حاکم است که البته امروز با بهرهگیری از پیشرفت فناوری، دائره جنایت بسی گستردهتر و فاجعهبارتر میباشد.
چه آنان که با توهم شکستناپذیری رژیم صهیونیست، شعار «واقعبینی» سر داده دست سازش و تسلیم در برابر غاصبان دراز کردند، و چه کسانی که به خیال باطل خود، نسل دوم و سوّم سیاستمداران صهیونیست را مبرّا از جنایات نسل اوّل دانسته، امید همزیستی سالم در کنار آنان را در دل پروراندند، اکنون باید به خطای خود پی برده باشند. اولاً: با موج بیداری امت مسلمان و بالیدن نهال مقاومت اسلامی، آن هیبت دروغین فرو ریخته و نشانههای ناتوانی و درماندگی در رژیم غاصب آشکار گشته است، و ثانیاً خوی تجاوزگری و بیشرمی از جنایت در گردانندگان آن رژیم همان است که در دهههای اوّل بود و هرگاه بتوانند یا گمان ببرند که میتوانند، از هیچ جنایتی رویگردان نیستند.
اکنون 60 سال از اشغال فلسطین میگذرد. در این مدت همه ابزارهای قدرت مادی در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوری، تا تلاشهای سیاسی و دیپلماسی، و تا شبکه عظیم امپراتوری خبری و اطلاعرسانی.
بهرغم این تلاش شیطانی گسترده و حیرتآور، غاصبان و حامیان آنان نه تنها نتوانستهاند مساله مشروعیت رژیم صهیونیستی را حل کنند، بلکه این مساله با گذشت زمان بغرنجتر هم شده است.
عدم تحمل رسانههای غربی و صهیونیستی و دولتهای حامی صهیونیزم در برابرِ حتی طرح سوال و تحقیق درباره هولوکاست که بهانه غصب فلسطین بود، یکی از نشانههای این تزلزل و ابهام است. اکنون وضع رژیم صهیونیستی از همیشه تاریخ سیاه خود در افکار عمومی جهان بدتر و پرسش از دلیل پیدایش آن جدّیتر است. اعتراض بیسابقه و خودجوش جهانی از شرق آسیا تا امریکای لاتین علیه آن رژیم و تظاهرات مردمی در 120 کشور جهان و از جمله در اروپا و در انگلیس که خاستگاه اصلیِ این شجره خبیثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامی غزه و از مقاومت اسلامی لبنان در جنگ 33 روزه، نشان میدهد که یک مقاومت جهانی علیه صهیونیزم پدید آمده که در 60 سال گذشته هرگز تا این حد، جدی و حجیم نبوده است. میتوان گفت مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین توانسته است وجدان جهانی را بیدار کند.
این درس بزرگی است، هم برای دشمنان امت اسلامی که خواستهاند با زور و سرکوب، دولتی و ملتی جعلی و فرمایشی بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعیتی انکارناپذیر تبدیل کرده و چنین تحمیل ظالمانهای را در جهان اسلام، عادیسازی کنند. و هم برای امت اسلامی و بویژه جوانان غیور و وجدانهای بیدار آن، تا بدانند که مجاهدت در راه بازگرداندن حق پایمالشده، هرگز ضایع نمیشود و وعدهی خداوند راست است که فرمود:
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ. الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.
و قال تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقامٍ و کدام وعده از این وعده الهی صریحتر که فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.
مغالطهی بزرگی که در قضیهی فلسطین بر ذهن برخی از دستاندرکاران چنگ انداخته این است که کشوری بنام اسرائیل یک واقعیت شصت ساله است و باید با آن کنار آمد. من نمیدانم اینها چرا از واقعیتهای دیگری که در برابر چشم آنان است درس نمیگیرند؟ مگر کشورهای بالکان و قفقاز و آسیای جنوب غربی پس از هشتاد سال بیهویتی و تبدیل به بخشهائی از شوروی سابق، بار دیگر هویت اصلی خود را باز نیافتند؟
چرا فلسطین که پاره تن جهان اسلام است نتواند بار دیگر هویت اسلامی و عربی خود را بازیابد؟ و چرا جوانان فلسطینی که در شمار باهوشترین و مقاومترین جوانان عربند نتوانند اراده خود را بر این واقعیتِ ظالمانه فائق گردانند؟
مغالطه بزرگ دیگر آن است که گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطین، مذاکره است! مذاکره با کی؟ با رژیم غاصب و زورگو و گمراهی که جز به زور، به هیچ اصل دیگری معتقد نیست؟ آنان که به این بازیچه و فریب خود را دلخوش کردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حکومت خودگردان از صهیونیستها گرفتند، با صرفنظر از ماهیت تحقیرآمیز و اهانتبار آن، اولاً با هزینه سنگینِ اعتراف به مالکیت رژیم غاصب بر تقریباً سراسر فلسطین تمام شد، ثانیاً همان حکومت نیمبند و دروغین را هم با بهانههای واهی در مواردی زیر پای خود لگدکوب کردند؛ محاصره یاسر عرفات در ساختمان مدیریتش در رامالله و انواع تحقیر و تذلیل او حادثهای نیست که فراموش شود.
ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بویژه پس از او با مسوولان حکومت خودگردان مانند رؤسای کلانتریهای خود رفتار کردند که وظیفهشان تعقیب و دستگیری مجاهدان فلسطینی و محاصره اطلاعاتی و پلیسی آنهاست، و بدینصورت تخم کینه را در میانه گروههای فلسطینی پاشیدند و آنها را به جان یکدیگر انداختند.
و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعیف هم فقط به برکت جهاد مجاهدان و مقاومت غیورمردان و زنان تسلیمناپذیر بود. اگر انتقاضهها رخ نمیداد صهیونیستها با وجود تنازل پیدرپی روسای سنتی فلسطین در برابر آنها، همین اندازه را هم هرگز به آنان نمیدادند.
یا مذاکره با امریکا و انگلیس که بزرگترین گناه را در ایجاد و حمایت از این غده سرطانی مرتکب شدهاند؟ و خود پیش از آنکه میانجی باشند طرف دعوایند؟ دولت آمریکا هیچگاه حمایت بیقید و شرط خود از رژیم صهیونیست و حتی از جنایتهای آشکار آن از قبیل ماجرای اخیر غزه را متوقف نکرده است.
حتی رییسجمهور جدید آمریکا هم که با شعار تغییر در سیاستهای دولت بوش بر سر کار آمده است، از تعهد بیقید و شرط به امنیت اسرائیل دم میزند، یعنی دفاع از تروریسم دولتی، دفاع از ظلم و زورگویی، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی در 22 روز، این یعنی همان کژراهه دوران بوش و نه چیزی کمتر.
مذاکره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم یک رویکرد عقیم دیگر است. سازمان ملل شاید در کمتر نمونهای همچون مساله فلسطین، مورد آزمونِ افشاگر و رسواکننده قرار گرفته باشد.
شورای امنیت، یک روز اشغال فلسطین به وسیله گروههای تروریست جرّار را سریعاً به رسمیت شناخت و نقشی اساسی را در پیدایش و تداوم این ظلم تاریخی بازی کرد، و پس از آن چندین دهه همواره در برابر نسلکشیها، آوارهسازیها، جنایتهای جنگی و انواع جرائم گوناگون دیگر آن رژیم، سکوت رضایتآمیز کرد، و حتی هنگامی که مجمع عمومی رای به نژادپرست بودن صهیونیسم داد، نه تنها با آن همراهی نکرد، که در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. کشورهای زورگوی عالم که برخوردار از عضویت دائم در شورای امنیتاند از این مجمع جهانی همچون ابزار استفاده میکنند.
نتیجه آنکه نه تنها این شورا به کار امنیت در جهان کمکی نمیکند بلکه هرجا که قرار است مفاهیمی همچون حقوقبشر یا دموکراسی و امثال آن، وسیلهی زیادهطلبی و سلطه بیشتر آنان گردد، به کمک ایشان میشتابد و بر کارهای نامشروع آنان پوششی از فریب و دروغ میافکند.
نجات فلسطین با دریوزگی از سازمان ملل یا از قدرتهای مسلّط و به طریق اولی از رژیم غاصب به دست نمیآید، راه نجات فقط ایستادگی و مقاومت است، با توحید کلمه فلسطینیان و کلمه توحید که ذخیره بیپایان حرکت جهادی است.
ارکان این مقاومت، از سویی گروههای مجاهد فلسطینی و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطین در داخل و خارج آن کشورند؛ و از سویی دیگر، دولتها و ملتهای مسلمان در سراسر جهان، به ویژه عالمان دینی و روشنفکران و نخبگان سیاسی و دانشگاهیان. اگر این دو رکن مستحکم در جای خود قرار گیرند، بیشک وجدانهای بیدار و دلها و اندیشههایی که افسون تبلیغات امپراتوری خبری استکبار و صهیونیزم، آنها را مسخ نکرده، در هر نقطه عالَم به یاری ذیحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استکبار را در برابر طوفانی از اندیشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.
نمونه این حقیقت را در طول روزهای اخیر مقاومت پرشکوه غزه همه دیدیم. گریه رییس غربی یک سازمان خدماتی بینالمللی در برابر دوربین رسانهها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهای بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صمیمی مردم در قلب پایتختهای اروپایی و شهرهای امریکا، اقدام شجاعانه روسای چنددولت در امریکای لاتین، همه و همه نشانه آن است که دنیای غیرمسلمان نیز هنوز به دست نیروهای شرآفرین و فسادآفرین ـ که نام قرآنی آنها شیطان است ـ به طور کامل تسخیر نشده و هنوز میدان برای جولان حقیقت، باز است.
آری، مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطین و حمایت وکمک همهجانبه به آنان از سراسر کشورهای اسلامی خواهد توانست طلسم شیطانی غصب فلسطین را بشکند. انرژی عظیم امت اسلامی میتواند مشکلات جهان اسلام و از جمله، مشکل حاد و فوری فلسطین را حل کند.
اکنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نیز به همه وجدانهای بیدار از هر کشور و ملت. همت کنید و طلسم مصونیت جنایتکاران صهیونیست را بشکنید. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب را که در فاجعه غزه نقشآفرین بودند به پای میز محاکمه بکشانید و به مجازاتی که عدل و عقل حکم میکند برسانید. این اولین قدمی است که باید برداشته شود. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب باید محاکمه شوند. اگر جنایتکار مجازات شود، راه جنایت برای آنان که انگیزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنایتهای بزرگ، خود عامل و مشوق جنایتهای دیگر است. اگر امت اسلامی پس از جنگ 33 روزه لبنان و آن فاجعهآفرینیهای دهشتناک، مجازات صهیونیستهای فاجعهآفرین را بجدّ مطالبه میکرد، اگر این مطالبه بحق پس از به خاک و خون کشیدن کاروانهای عروسی در افغانستان و پس از جنایات بلکواتر در عراق و پس از رسواییهای سربازان امریکایی در ابوغریب و غیر آن صورت میگرفت، امروز ما شاهد کربلای غزه نمیبودیم.
ما دولتها و ملتهای مسلمان در آن قضایا وظیفهای را که قانون عقل و عدل بدان حکم میکرد انجام ندادیم و نتیجه آن چیزی است که امروز شاهد آنیم.
جای تأسف عمیق است که برخی از دولتها و سیاستمداران جهانی، از مقولات اخلاقی و قضاوت وجدانی بشری، سخت بیگانهاند. برای آنها قتلعامِ بیشاز 1350نفر و زخمی کردن حدود 5500 نفر مردم بیسلاح و بسیاری کودک در ظرف 22 روز در غزه، هیچ حساسیتی برنمیانگیزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمیشوند، که پاداش هم میگیرند. امنیت رژیم سفاک یک امر قدسی که باید در هر حال از آن دفاع کرد به شمار میآید و طرف مظلوم، چه دولتی که با رای قاطع مردم بر سر کار آمده و چه مردمی که آن دولت را بر سر کار آوردهاند، متهم و محکوم میشوند. این است حکم دیوان سیاستی که با اخلاق و وجدان و فضیلت، نسبتی ندارد و آبش با آن به یک جو نمیرود. این دولتها هنگامی که نفرت عمیق افکار عمومی را از خود مشاهده میکنند، بیآنکه علت آشکار آن را ببینند، به سراغ باز هم سیاستورزی میروند و این چرخه معیوب همچنان ادامه مییابد.
برادران و خواهران عزیز در همه جهان اسلام ! از تجربهها درس بگیریم.
امت بزرگ ما امروز به برکت بیداری اسلامی، دارای قدرت عظیمی است. کلید حل مشکلات فراوان کشورهای اسلامی، در دست همت و یکپارچگی این مجموعه شگرف است، و مساله فلسطین، فوریترین مساله جهان اسلام است.
گاهی شنیده میشود که کسانی میگویند: فلسطین یک مساله عربی است. این سخن به چه معنی است؟ اگر مقصود آن است که عرب، احساسات خویشاوندانهتری دارد و مایل است خدمت و مجاهدت بیشتری تقدیم کند، این چیز پسندیدهای است و ما به آن تبریک میگوییم. ولی اگر معنی این سخن آن است که سران برخی کشورهای عربی به ندای یا للمسلمین مردم فلسطین کمترین توجهی نکنند و در قضیه مهمی مانند فاجعه غزه با دشمن غاصب و ظالم همکاری کنند و بر سر دیگران که ندای وظیفه، آرامشان نمیگذارد فریاد بکشند که شما چرا به غزه کمک میکنید، در این صورت هیچ مسلمانی و هیچ عربی غیور و با وجدانی این سخن را نمیپذیرد و گوینده آن را از سرزنش و تقبیح معاف نمیسازد. این همان منطق اخزم است که پدر خود را کتک میزد و اگر کسی دخالت میکرد بر سر او فریاد میکشید؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و کتک میگرفت و این در زبان عربی مَثَل شد که: انَّ بَنیَّ رمّلونی بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم
کمک همه جانبه به مردم فلسطین و حمایت کامل از آنان واجب کفائی بر همه مسلمانان است. دولتهایی که به جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از کشورهای مسلمان به خاطر کمک به فلسطین خرده میگیرند، خود متحمل این کمک و حمایت شوند تا تکلیف اسلامی از دیگران ساقط شود، و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جای خردهگیری و کارشکنی، قدرشناسِ اقدامات مسوولانه و شجاعانه دیگران باشند.
حضار محترم شما که در این گردهمایی حضور یافتهاید، در مساله فلسطین صاحبنظر و اندیشهورید. وظیفه تاریخی امروز ما تکرار سخنان و تئوریهای ناتوانِ گذشته نیست، بلکه ارائه راهکاری است که فلسطین را از زیر ستم رژیم صهیونیستی آزاد کند. پیشنهاد ما یک راهکار کاملا منطبق بر مردمسالاری است که میتواند منطق مشترک همه افکار جهانی باشد. آن پیشنهاد این است که همه صاحبان حق در سرزمین فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همهپرسی، ساختار نظام خود را انتخاب کنند و همه فلسطینیهایی که سالها مشقت آوارگی را تحمل کردهاند نیز در این همهپرسی شرکت کنند.
دنیای غرب باید بداند که نپذیرفتن این راه حل نشانه پایبند نبودن به دموکراسی است که پیوسته از آن دم میزنند و این آزمون افشاگر دیگری بر علیه آنان خواهد شد.
آزمون قبلی آنان نیز در فلسطین بود که نتیجه انتخابات کرانه باختری و غزه را که روی کارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذیرند. کسانی که دموکراسی را تا جایی میپذیرند که نتایج آن مطلوب آنان باشد، جنگطلب و ماجراجویند و اگر از صلح دم میزنند جز دروغ و فریب نیست.
اکنون مساله بازسازی غزه یکی از فوریترین مسائل فلسطین است، دولت حماس که منتخب اکثریت قاطع فلسطینیان است و حماسه مقاومتش در ناکام گذاشتن رژیم صهیونیستی، درخشانترین نقطه در تاریخ صدساله اخیر فلسطین است، باید مرکز همه فعالیتهای مربوط به بازسازی قرار گیرد. شایسته است که برادران مصری راه کمکها را باز کنند و بگذارند که کشورها و ملتهای مسلمان به وظیفه خود در این مهم عمل کنند.
در پایان یاد شهیدان جنگ 22 روزه را که با خون خود غزه فلسطین را به عزت اسلام و عرب مبدل کردند گرامی میدارم و برای آنان طلب مغفرت و رحمت میکنم. و نیز به همه شهیدان فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و همه شهیدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظیم الشأن درود میفرستم.
از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمین و نزدیکی هر چه بیشتر ملتهای مسلمان به یکدیگر و بیداری روزافزون دنیای اسلام را مسالت میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته