[سایت الف 10 دی 1387]
اشاره: ریچارد هاس رییس شورای روابط خارجی ایالات متحده است. هاس در مقالهای که دیلیتایمز آن را منتشر کرده، راهبرد دولت اوباما را توقف فعالیتهای هستهایران و صرفا اجازه غنیسازی "نمادین" در حجم اندک، درکنار آغاز مذاکره با تهران اعلام میکند.
***
زمانیکه باراک اوباما در 20 ژانویه به طور رسمی رئیس جمهور آمریکا شود، چالش های فراوانی پیش رویش خواهد بود. یکی از اولین چالش های اوباما، بحران اقتصادی در آمریکا است. اما وی در ابتدای فعالیتش در کاخ سفید به طور خاص فقط با چالش بحران اقتصادی روبرو نیست بلکه با یکسری چالش هایی در امور سیاست خارجی نیز روبرو است.
یکی از این چالش ها موضوع برنامه هسته ای ایران است. برنامه هسته ای ایران می تواند در زمره اولین چالشهای اوباما در امور سیاست خارجی محسوب شود. دلیل این امر هم ساده است. گفته می شود ایران توانایی غنی سازی اورانیوم را در حجم عظیم داراست. آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز گزارش داده که ایران ممکن است در سال 2009 به این مهم دست یابد.
از نگاه کاخ سفید، یک ایران هسته ای خطری واقعی برای امریکا محسوب میشود. این موضوع را نیز باید پذیرفت که دیگر کشورها نظیر مصر و عربستان نیز به داشتن برنامه هسته ای تمایل خواهند داشت و در راستای توسعه برنامه هستهای شان گام بر میدارند.
برای جلوگیری از بروز خطرات بیشتر در خاورمیانه، آمریکا می تواند اقداماتی نظیر ایجاد سپر دفاع موشکی و ارائه تضمین های امنیتی به یکسری از هم پیمانانش انجام بدهد اما بعید است این اقدامات موفقیت آمیز باشد.
آمریکا و اسرائیل میتوانند گزینه نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران را در دستور کارشان قرار بدهند. اما مقامات واشنگتن و تل آویو باید بدانند که با حمله به ایران ممکن است تاسیسات هسته ای این کشور از بین برود اما توانایی های ایران در امور هستهای باز هم باقی خواهند ماند و برنامه هستهای ایران میتواند طی چند سال بازسازی شود به طوریکه حمله احتمالی بعدی سختتر خواهد شد.
به دنبال حمله احتمالی آمریکا و اسرائیل به ایران انتظار می رود ایران نیز با حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان پاسخ متقابل بدهد و در امور نقل و انتقال نفت در تنگه هرمز اختلال ایجاد کند. این در حالی است که با توجه به بروز بحران اقتصادی در جهان و پس از حمله احتمالی به ایران، اقتصاد جهان فقط نفت بشکه ای 200 دلار را کم دارد.
اما هر دوی این گزینه ها - پذیرفتن ایران هستهای و حمله به ایران - خطرات بسیاری به همراه خواهد داشت.
در حال حاضر بهترین راه حل این است که ایران نسبت به متوقف کردن روند برنامه های هستهای خود متقاعد شود و در راستای به دست آوردن توانایی غنی سازی اورانیوم گام برندارد.
این موضوع قابل تصور است که ایران اجازه داشته باشد تا «حق نمادین» غنی سازی اورانیوم را در حجم اندک که هیچ خطری استراتژیکی محسوب نشود، داشته باشد.
همچنین لازم است بازرسیهای گسترده ای از ایران انجام گیرد تا مجامع بین المللی مطمئن شود که ایران به طور مخفیانه در حال غنی سازی اورانیوم یا توسعه برنامه هستهای نیست.
برای شروع در این راستا باید یک بسته دیپلماتیک به ایران ارائه گردد که در راستای آن به این کشور انرژی هستهای که تحت آن هیچ کنترل فیزیکی بر مواد هسته ای نداشته باشد، داده شود. همچنین تحریم های اقتصادی علیه ایران باید کاهش یابد. تضمین های امنیتی نیز می تواند به این کشور داد. در این مسیر بهبود روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا نیز می تواند در دستور کار طرفها قرار بگیرد.
البته هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران این بسته را بپذیرد اما در این برهه زمانی که بهای نفت به پایین تر از 50 دلار در هر بشکه رسیده و بدین جهت ایران با مشکلات جدی اقتصادی روبرو می شود، تهران ممکن است این بسته را بپذیرد.
اگر ایران این بسته پیشنهادی را نپذیرد آنچه که به آمریکا و هم پیمانانش کمک خواهد کرد این است که به طور آشکار اعلام کنند ایران با تحریم های بیشتری روبرو خواهد شد. متقاعد کردن چین و روسیه برای حمایت از یک بسته متشکل از تمهیدات، مشوق ها و تحریم ها نیز مهم به شمار میرود.
این امکان نیز وجود دارد که ایران هرگونه سازش دیپلماتیک - حتی اعلام شده به طور مستقیم از سوی اوباما - را رد کند که پس از آن مجامع بینالمللی مجبور است بین گزینه ایران هسته ای یا حمله نظامی یکی را برگزیند.
اما این بدترین گزینه ها در قبال ایران است و هیچ کدام از آنها به صلاح نمی باشد. به همین خاطر بسیار مهم است که دیپلماسی پررنگتر و باز تعریف شدهای در قبال ایران به کار گرفته شود.