۱۳۸۷ دی ۶, جمعه

سخني با اتحاديه عرب

[سرمقاله اعتماد ملی 5 دی 1387]

اظهارات عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب مبني‌بر انجام گفت‌وگوهاي مستقيم ميان دولت‌هاي عرب منطقه با ايران در نوع خود گامي به جلو و مفيد است اما ترديدهايي جدي و بنيادي بر شكل و ماهيت اين اظهارنظر در اين مقطع زماني مترتب است. نفس گفت‌وگو و تعامل ميان كشورهاي مستقر در يك حوزه جغرافيايي، از اهميت فراوان و استراتژيكي برخوردار است. بدون تعامل، گفت‌وگو، مناسبات معقول و روابط منطقي و حسنه استقرار دولت‌ها در كنار يكديگر موجد اثرات ايجابي و ترميم‌كننده و البته متكامل نخواهد بود.

اما انجام گفت‌وگو، ارتقاي سطح مناسبات و درك متقابل از حساسيت‌ها، انتظارات و اولويت‌هاي يك كشور با گروهي از همسايگان يك چيز است، فرصت‌طلبي و بهره‌وري از شرايط مثلا‌ نابسامان بين‌الملل چيز ديگر. اگر اعراب امروز خواهان تعامل و گفت‌وگو با ايران هستند، از فرداي پيروزي انقلا‌ب اسلا‌مي و استقرار نظام مقدس جمهوري اسلا‌مي، اين خواست رهبران سياسي كشور بوده است؛ اينكه ايران و دولت‌‌هاي عربي به دليل داشتن تاريخ، مذهب، فرهنگ، گذشته و البته دشمن مشترك، بهتر است با يكديگر ارتباط، تعامل و همكاري بهتري داشته باشند، امري معقول و پسنديده است اما از آنجايي كه بسياري از اين دولت‌ها درگير برخي توهمات ناصواب، هم‌پيماني با عراق عصر صدام و تبعيت از سياست‌هاي بين‌المللي و ضدايراني بودند، كمتر از انجام اين امر استقبال كردند.
حال اگر جناب عمرو موسي و هم‌پيمانانش فهميده‌اند كه اشتباه كرده و بايد با قدرت بزرگ و اثربخشي چون ايران قدرتمند تعامل و گفت‌وگو كنند، ما بايد از آن استقبال كنيم. اگر اتحاديه عرب فكر مي‌كند ايران در داستان هسته‌اي و ديگر مناقشات بين‌المللي در موضع ضعف قرار داشته و آنها به‌عنوان مدعيان جديد در پرونده هسته‌اي بايد ادعاي فضل كنند، از اين خبرها نيست. ايران اجازه لا‌ف‌زني به كشورهايي را نمي‌دهد كه 60 سالي است توان مقابله با رژيم صهيونيستي را در برابر خود ندارند. موضوع هسته‌اي ايران تنها به ايران مربوط است. اگر اعراب علا‌قه‌مند به انجام طرح‌هاي هسته‌اي مشترك با ايران هستند، ايران از آن استقبال مي‌كند و حتي ايران حاضر است دانش و تجربه خود را به آنها ارائه دهد. يادمان باشد اگر هم امروز فلسطيني‌ها داراي يك دولت و سرزميني محدود هستند، اين از بركت انقلا‌ب اسلا‌مي و طراحي معمار كبير انقلا‌ب امام خميني(ره) بود وگرنه از چراغ اعراب، آبي گرم نمي‌شد. اما اگر به فكر باز كردن پرونده جديدي براي ايران و ورود كشورهاي عرب به مناقشه‌اي هستند كه هيچ ربطي به آنها ندارد، بهتر است همچنان تماشاگر بمانند، چون خيلي دير متوجه معضل پرونده هسته‌اي ايران شده‌اند؛ كار اين پرونده ديگر به پايان خود نزديك شده است. در اين ميان سخنان نابجاي رئيس مجلس مصر اصلا‌ محلي از اعراب ندارد و حتي شايسته پاسخ نيست.
از سوي ديگر اعراب بيش از هر قدرت ديگري در منطقه و جهان از نزديكي و حل مناقشات ايران و غرب، در وحشت هستند. اعراب به خوبي از نقش، جايگاه و منزلت ايران در سطح منطقه و جهان آگاهند. اما دولتمردان ايراني نيز نبايد از ياد ببرند كه اتحاديه عرب دوست ايران نيست. نبايد با شنيدن يك اظهارنظر چنان ذوق‌زده شوند كه از واقعيت و ماهيت اصلي اين اهداف غافل شوند. چنانچه محمود احمدي‌نژاد با اشتياق به اجلا‌س اتحاديه عرب رفت وزير نام مجعول <خليج عربي> نشست! ما در برخورد با دشمنان منافع ايران هيچ فرقي بين كشورها قائل نيستيم. مهم حفظ منافع ملي و مصالح نظام جمهوري اسلامي ايران است؛ موضوعي كه دولتمردان ايراني نبايد آن را فراموش كنند.