۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه

دولت نجات ملي- دولت وحدت ملي

[صبح صادق - 380 - آذر 1387]
صبح صادق بررسي مي كند
دولت نجات ملي- دولت وحدت ملي
دكتر يدالله جوانى‍
ورود زودهنگام جريان هاي سياسي به عرصه فعاليت هاي انتخاباتي مرتبط با انتخابات دوره دهم رياست جمهوري و طرح ايده ها و نظريه هاي سياسي، بسياري از مسايل مهم كشور در حوزه هاي گوناگون را تحت الشعاع قرار داده است. در اين ميان دو نظريه سياسي «دولت نجات ملي » و «دولت وحدت ملي» ، بيش از ديگر ايده ها و نظريه ها ، فضاي مطبوعاتي و رسانه اي را انتخاباتي كرده و هر يك از احزاب و گروه هاي سياسي نسبت به اين ايده ها و نظريه ها واكنش نشان داده و با نقد و بررسي آن، سعي در اثبات و يا رد آن نموده اند. سوال اين است كه هر يك از اين نظريه ها و شعارهاي انتخاباتي از سوي كدام جريان سياسي مطرح شده و طراحان اين شعارها از طرح چنين ايده هايي به دنبال تحقق و دستيابي به چه اهداف سياسي هستند. در اين نوشتار سعي بر آن است تا با بررسي اين دو موضوع به لحاظ ماهيت ، به سوالات مذكور پاسخ داده شود.

1- شعار دولت نجات ملي
شعار «نجات ملي» از سوي گروه هاي دوم خردادي در ماه هاي گذشته و مرتبط با مباحث انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري مطرح گرديد. البته پيش از اين و در سال گذشته و در آستانه انتخابات هشتمين دوره مجلس شوراي اسلامي نيز همين شعار از سوي گروه هاي دوم خردادي مطرح گرديد و جريان دوم خرداد ، در آن انتخابات سعي داشت با ارائه يك تحليل خاص از اوضاع كشور و شرايط منطقه اي و بين المللي ايران، ضرورت تشكيل مجلسي با عنوان «مجلس نجات ملي» را به اثبات برساند. شعار نجات ملي براي انتخابات مجلس هشتم براي طراحان آن ثمري نداشت و اكنون آنان به دنبال بهره گيري از اين شعار در انتخابات رياست جمهوري هستند. شعار «نجات ملي» بر اين فرض و تحليل استوار است كه كشور در بدترين شرايط قرار گرفته و خطرات جدي منافع ملي و امنيت ملي را تهديد مي نمايد و جريان هاي سياسي در شرايط كنوني، بايد در فكر نجات كشور باشند. در انتخابات مجلس هشتم، دوم خردادي ها اينگونه وانمود مي كردند كه اكثريت مجلس هفتم كه نمايندگان اصولگرا بودند، به گونه اي رفتار كرده كه كشور را با وضعيت شكننده و خطرناكي روبه رو كرده اند و بايد مردم افرادي را روانه مجلس هشتم نمايند كه قابليت كنترل اوضاع سياسي كشور براي رهايي از خطرات در واقع نجات كشور را داشته باشند.

مباني نظري شعار نجات ملي
موريس دووژه ، جامعه شناس معروف فرانسوي مي گويد در كشورهاي داراي نظام هاي انتخاباتي، معمولا كساني موفق به جلب آراي مردم شده و از طريق راي مردم وارد ساختار قدرت مي شوند كه بتوانند خود را به عنوان فرشته نجات جامعه معرفي كنند. وي معتقد است كه در انتخابات، هر حزب يا گروه سياسي كه بتواند سه اقدام زير را به خوبي انجام دهد، به احتمال بسيار قوي برنده آن انتخابات خواهد بود.
1- برجسته كردن مشكلات مردم و كشور.
2- رقيب را عامل و مسبب بروز مشكلات كشور دانستن و آن را ناتوان از حل مشكلات كشور معرفي كردن.
3- خود را توانا براي حل مشكلات مردم و كشور معرفي كردن.
براساس چنين نظريه اي دوم خردادي ها طي سالهاي اخير، همواره سعي كرده اند اوضاع كشور را بحراني نشان داده و اينگونه وانمود نمايند كه اصولگرايان و به ويژه دولت نهم عامل پيدايي اين شرايط بحراني و خطرناك براي كشور هستند. البته به كارگيري اين شگرد و يا راهبرد مبتني بر مرعوب سازي مردم از سوي دوم خردادي ها براي پيشبرد اهداف موردنظرشان، تازگي نداشته و حتي زماني كه دو قوه مجريه و مقننه را در اختيار داشتند به چنين استراتژي متوسل شده بودند. دوم خردادي ها در سالهاي 1376 تا 1384 براي تحقق شعارهاي ساختارشكنانه خود تحت عنوان اصلاحات، كشور را مواجه با بحران هاي جدي خارجي و داخلي معرفي كرده و اصلاحات را تنها راه نجات كشور معرفي مي كردند. مروري بر روزنامه هاي زنجيره اي در اين سالها، بررسي بيانيه هاي كنگره هاي حزب مشاركت ، سازمان مجاهدين و ديگر احزاب دوم خردادي، تحليل محتواي سخنراني ها و مصاحبه هاي چهره هاي برجسته و افراطي دوم خردادي مانند حجاريان، عبدي، تاج زاده، آغاجري ، بهزاد نبوي، آرمين، مزروعي، علوي تبار و تحكيم وحدتي هاي راديكال، در طي آن سالها، نشان مي دهد كه دوم خردادي ها چگونه تلاش كردند تا با ترساندن مردم مسير اصلاحات موردنظر خود را هموار سازند و با جلب حمايت مردم براي چنين اصلاحاتي، مخالفين خود را وادار به عقب نشيني نمايند.

نمونه اي از مرعوب سازي مردم
يكي از اهداف دوم خردادي ها در دوران موسوم به اصلاحات، برقراري رابطه با آمريكا تحت عنوان تنش زدايي و عدول از سياست ظلم ستيزي و استكبار انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي ايران بود. از راهبردهاي دوم خردادي ها در اين راستا، بزرگ نمايي قدرت آمريكا از يك طرف و ناتوان معرفي كردن جمهوري اسلامي براي مقابله با تهديدات نظامي آمريكا از طرف ديگر و در نتيجه كوتاه آمدن در برابر آمريكا از طريق تجديد نظر در سياست هاي نظام به عنوان بهترين راه چاره بود . نامه سرگشاده بيش از 120 نفر از نمايندگان دوم خردادي مجلس ششم موسوم به مجلس اصلاحات به رهبر معظم انقلاب اسلامي در آستانه حمله آمريكا به عراق، با چنين هدفي نوشته شد. در آن نامه، نويسندگان با خطرناك معرفي كردن اوضاع منطقه و تهديدات جدي عليه امنيت ملي، اينگونه اظهار داشتند كه اگر در سياست هاي نظام در قبال آمريكا تجديدنظر نشود، آمريكا به ايران حمله خواهد كرد و نتيجه اين حمله اشغال ايران مانند مقطع جنگ جهاني اول و دوم و شكست انقلاب اسلامي، ساقط شدن جمهوري اسلامي و از دست رفتن همه دستاوردهاي انقلاب خواهد بود! دوم خردادي ها اين نامه را قبل از ارسال به دفتر مقام معظم رهبري، در اختيار خبرگزاري ها و رسانه هاي خارجي و شبكه هاي ماهواره اي قرار دادند تا اين رسانه ها با فضاسازي و مرعوب ساختن مردم؛ حاكميت را جهت تجديدنظر در سياست هاي خود در قبال آمريكا و غرب تحت فشار قرار دهند. جالب است كه در آن دوران روزنامه هاي زنجيره اي تنها راه دفع تهديدات را نه مقاومت و افزايش قدرت ملي در برابر آن ، بلكه اصلاحات در داخل ايران و از جمله تغيير سياست هاي اصولي نظام اسلامي در قبال نظام سلطه و به ويژه شيطان بزرگ آمريكا مي دانستند. اكنون هفت سال از آن زمان مي گذرد و آمريكا در منطقه خاورميانه به يك قدرت شكست خورده و در حال افول تبديل شده و اين جمهوري اسلامي ايران است كه در قامت قدرت اول خاورميانه ظهور كرده و دشمنان نيز به اين موقعيت اعتراف مي كنند.

سياه نمايي ها و شعار نجات ملي
طي چند ماه گذشته و از زمان آغاز فعاليت هاي انتخاباتي دوم خردادي ها، سياه نمايي از اوضاع كشور در حوزه هاي اقتصادي، اجتماعي، مديريتي و طرح مجدد خطرات خارجي و تهديدات نظامي دشمنان اوج گرفت و احزاب و گروه هاي افراطي دوم خردادي، سعي كردند سياست هاي دولت نهم را عامل پيدايي چنين وضعيتي براي كشور معرفي كرده و اينگونه وانمود كنند كه بايد در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري كسي را به صحنه آورد كه بتواند كشور را نجات داده و اين اوضاع نابسامان را سامان بخشد. شرايط كشور را ويژه معرفي كردن از سوي برخي از چهره هاي سياسي دوم خردادي، مقدمه اي بود براي طرح ائتلاف در جبهه دوم خرداد با هدف نجات دادن كشور از خطرات و بحران هايي كه با آن روبه رو شده است. عبدالواحدموسوي لاري به عنوان رئيس شوراي سياستگذاري ائتلاف اصلاح طلبان در اولين گردهمايي روساي استاني و اعضاي اين ستاد در همين راستا مي گويد:« شرايطي كه كشور ما به خصوص در حوزه مديريتي كشور دارد، شرايط ويژه اي است، هم در تعامل با خارجي ها و هم در سياست هاي داخلي و هم برنامه هايي كه باعث شده است حتي نزديكترين افراد به مديران اجرايي، امروز به اين نتيجه برسند كه پاره اي از تصميم گيري ها اشتباه بوده است. آنچه در كشور ما رخ مي دهد و آينده اي كه در پيش روي كشور ما است ضرورت ائتلاف را تكليف كرده است. اينكه اكثريت احزاب اصلاح طلب به اين نتيجه رسيده اند كه بايد ائتلاف كنند، احساس مسئوليت درستي است كه به آينده دارند.» در همين گردهمايي، سيد محمد خاتمي نيز از مشكلات كشور و خطرات پيش رو سخن گفته و اظهار مي دارد:« هدف اصلاح طلبان تنها جذب راي نيست بلكه خدمت به كشور است. كشور ما در معرض تهديدهاي بزرگي است و متاسفانه نگراني جدي وجود دارد كه با مشكلات بزرگتري روبه رو شود.»
در راستاي سياه نمايي و بحراني جلوه دادن اوضاع كشور و نگران كننده توصيف كردن خطرات خارجي، عبدالله رمضان زاده سخنگوي دولت خاتمي در گفت وگو با سايت آفتاب، ائتلافي فراتر از اصلاح طلبان را براي نجات كشور پيشنهاد مي دهد و مي گويد:« ائتلافي فراتر از جناح اصلاح طلب و متشكل از همه دلسوزان نظام اعم از اصولگرايان و اصلاح طلبان تحت عنوان ائتلاف براي نجات كشور تشكيل شود.» تكرار اين ديدگاه از سوي طيف هاي مختلف دوم خردادي و پرداختن به آن در نشريات و سياست هاي وابسته به اين جريان به گونه اي است كه مي توان نتيجه گرفت جريان دوم خردادي به دنبال جا انداختن اين شعار به عنوان يك گفتمان در سطح ملي است تا براساس آن ايجاد موج نموده و در انتخابات رياست جمهوري ميوه آن را برداشت نمايد.
عبدالله ناصري سخنگوي ائتلاف اصلاح طلبان نيز در گفت وگويي با سايت آفتاب در همين راستا مي گويد:« شعار يا شعارهاي ملي ائتلاف مبتني بر همان اصول كلي برنامه ها كه در راستاي خروج از بحران ملي و بين المللي است و در اين رهگذر شعار «نجات ملي» مي تواند قابل تامل باشد. براي اصلاح طلبان نجات كشور و خروج از بحران هاي جدي فعلي بسيار مهمتر از صرف پيروزي در انتخابات است.»

خاتمي سمبل نجات ملي
احزاب و گروه هاي سياسي افراطي دوم خردادي مانند جبهه مشاركت، سازمان مجاهدين و عناصري از كارگزاران با طرح شعار نجات ملي اهداف خاصي را تعقيب كرده كه اهم آن عبارت است از :
1- مرعوب ساختن مردم از روند مسايل كشور و تخريب پايگاه هاي اجتماعي اصولگرايان به ويژه دولت نهم براي بسترسازي جهت روي آوردن مردم به سمت دوم خردادي ها.
2- ايجاد ائتلاف حداكثري ميان احزاب و گروه هاي دوم خردادي كه در چندين انتخابات قبلي متفرق شده و يكي از دلايل شكست آنان در صحنه هاي انتخاباتي همين تفرقه و تشتت ارزيابي مي شد.
3- معرفي كردن فردي به عنوان ناجي كشور در فضايي كه كشور بحراني تلقي مي شود.
برخي دوم خردادي ها پس از سياه نمايي ها و بحراني جلوه دادن كشور، مشخصا از خاتمي به عنوان ناجي كشور ياد كرده و ايشان را به دليل ويژگي هاي فردي و شخصيتي داراي توان بالا و بعضا منحصر به فرد جهت نجات كشور معرفي كردند. به عنوان مثال براساس گزارش سايت ياران بهزاد نبوي، عضو برجسته سازمان مجاهدين و از عناصر افراطي و كليدي دوم خرداد مي گويد، خاتمي امروز سمبل نجات ملي است نه سمبل اصلاحات. وي مي گويد در شرايط فعلي كشور، جامعه راضي به حداقل ها يعني خروج از بحران و گرفتاري هاي موجود است، نه تحقق كليه اهداف جنبش اصلاحي. نبوي با طرح موضوع بدين شكل ، مي گويد با پاسخ مردم و نخبگان به دغدغه هاي خاتمي بايد براي قانع كردن ايشان براي حضور در انتخابات تلاش كرد! بسياري از تحليل ها ، مصاحبه ها و سخنراني ها طي ماه هاي اخير با جهت گير هاي انتخاباتي و طرح ضرورت آمدن به صحنه مبتني بر همين نظريه تشكيل دولت نجات ملي انجام شده است. به عنوان نمونه قابل توجه ديگر مي توان به مصاحبه مفصل حسين مرعشي سخنگوي كارگزاران با روزنامه كارگزاران در چند هفته قبل اشاره كرد. مرعشي در آن مصاحبه اوضاع كشور را بسيار بحراني و خطرناك توصيف كرده و از دغدغه هايي خبر مي دهد كه اگر تصميم خاصي اتخاذ نشود هر آن ممكن است همه چيز از بين برود. مرعشي در مصاحبه خود اشاره به صف آرايي قدرت هاي جهاني عليه ايران در موضوع هسته اي كرده و موقعيت فعلي بين المللي ايران را طي سالهاي بعد از انقلاب ، بدترين و خطرناكترين موقعيت ارزيابي مي كند و مي گويد در چنين شرايطي بايد كسي رئيس جمهور گردد تا بتواند ايران را از اين موقعيت بحراني خارج سازد. سخنگوي كارگزاران پس از ارائه چنين تحليل مرعوب كننده اي از وضعيت كشور، با تعريف و تمجيدهاي فراوان از خاتمي به عنوان يك شخصيت داراي اعتبار بين المللي و مقبوليت داخلي با صراحت ايشان را به عنوان ناجي معرفي كرده و مي گويد:« اگر همين فردا آقاي خاتمي رئيس جمهور ايران شود، از آن چنان ظرفيتي برخوردار است كه تهديدات بين المللي عليه ايران را منتفي كرده و ايران را از اين چالش هاي موجود بيرون مي آورد!»
مرعشي تحليل خود از شرايط كشور و نجات بخشي آن از سوي خاتمي را به گونه اي انجام مي دهد كه چه بسا افراد ساده لوح و كم اطلاع از مسايل سياسي كشور ، با شنيدن اين تحليل در درون اين آرزو را داشته باشند اگر اينچنين است اي كاش انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري همين فردا برگزار شود تا با راي دادن به خاتمي بتوانيم كشور را نجات دهيم!

2- شعار دولت وحدت ملي
اگر شعار «نجات ملي» از جهت طراحان و اهداف بانيان آن از يك شفافيت لازم برخوردار است ، لكن شعار و ايده «دولت وحدت ملي» از اين ميزان شفافيت برخوردار نيست. اكنون در فضاي سياسي كشور ديدگاه ها و نگرش هاي متفاوتي در مورد ارائه دهندگان اين طرح و نظريه سياسي ، چگونگي و ماهيت خود اين نظريه و اهداف بانيان و ارائه كنندگان آن مطرح است. شايد اظهارات هاشمي رفسنجاني و واكنش برخي از چهره هاي برجسته اصولگرا نسبت به اين اظهارات ، عمق، پيچيدگي و ظرافت موضوع را نشان مي دهد. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در حاشيه همايش اصل 44 در جمع خبرنگاران و در پاسخ به پرسش خبرنگاري درباره طرح «وحدت ملي» و طرح آن از سوي اصلاح طلبان گفت:« چيز جالبي است كه اين طرح به صورت عوامانه مطرح مي شود. اين طرح را اول ناطق نوري مطرح كردند كه جزو اصلاح طلبان نيست. بعد هم لاريجاني مطرح كرد كه او هم جزو اصلاح طلبان نيست. بعد هم جامعه روحانيت مبارز با خواست عسكر اولادي ، باهنر و حبيبي به ميدان آمد. فقط وقتي كرباسچي آن را قبول كرد، موج برگشت و گفتند اصلاح طلبان اين را مطرح كرده اند؛ در حالي كه اصلاح طلبان با اين طرح مخالفند؛ زيرا اين طرح معنايش اين است كه رئيس جمهور اصولگرا و كابينه مشترك باشد. اين طرح ناطق است، آن را وارونه نكنيد.»

واقعيت چيست و خواستگاه طرح كجاست؟
هرچند بعد از اظهارات صريح هاشمي در مورد طرح وحدت ملي و بانيان آن، برخي از كسانيكه هاشمي از آنان نام برده بود چنين موضوعي را تكذيب كردند، لكن در واقع طرح با اين عنوان ابتدا از سوي ناطق نوري مطرح گرديد. به نظر مي رسد اين طرح از سوي چهره هايي از اصولگرايان در فضايي مطرح شده كه طراحان و شكل دهندگان آن دوم خردادي ها بودند. تحليل دوم خردادي ها از اوضاع كشور از يكسو و رقابت هاي دروني جريان اصولگرايان كه از مقطع انتخابات نهم شروع شده و همچنان ادامه دارد از سوي ديگر، برخي از اصولگرايان را به سمت طرح چنين ايده اي سوق داد. اصل سناريوي دوم خردادي ها را اينگونه مي توان ترسيم كرد كه احزاب و گروه هاي عمده و اصلي اين جريان براي انتخابات دهم رياست جمهوري به اين نتيجه رسيده اند كه اولويت اول آنان بايد حذف احمدي نژاد از رياست قوه مجريه در دوره بعد باشد و به قدرت رسيدن خاتمي يا هر فرد ديگري از اصولگرايان اولويت دوم آنان محسوب مي شود. دوم خردادي ها براساس چنين سناريويي به طراحي راهبردهايي پرداختند كه نتيجه آن مطرح شدن ايده اي چون طرح دولت وحدت ملي از سوي برخي از اصولگرايان گرديد. در واقع مي توان گفت، طرح ايده دولت وحدت ملي، تحت تاثير ايده دولت نجات ملي و آن هم با كارگرداني پشت صحنه عناصري از دوم خردادي ها ، يا چهره ها و حلقه هاي واسط انجام گرفت. به عنوان نمونه اي از القائات دوم خردادي ها مي توان به تئوري كارگزاران و بخش هاي ديگري از دوم خردادي ها براي برون رفت كشور از وضعيت القايي بحران، تحليل مرعشي سخنگوي كارگزاران را مورد تامل قرار داد. حسين مرعشي طي تحليلي از فضاي سياسي كشور كه همراه با سياه نمايي و بحراني جلوه دادن اوضاع مي باشد، پيدايي اين وضعيت را محصول يك تئوري با عنوان تئوري «باخت - باخت - باخت» مي داند و راه برون رفت از اين وضعيت بحراني و خطرناك را عمل بر اساس تئوري «برد- برد- برد» معرفي مي كند. مرعشي براي تشريح تئوري هاي خود به آرايش جريان هاي سياسي و رقابت ميان آنان در انتخابات نهم رياست جمهوري پرداخته و مي گويد در آن انتخابات شرايط به گونه اي بود كه دو جريان اصيل انقلاب يعني اصولگرايان سنتي! و اصلاح طلبان هر دو حذف شدند و در نتيجه يك جريان بي ريشه و بدون سابقه انقلابي و مشكوك به قدرت رسيد و اين جريان اوضاع كشور را روزبه روز بدتر مي كند. در اين تحليل مرعشي تصريح مي كند كه اين تحليل دروني عمده گروه هاي دوم خردادي است و براساس اين تحليل اين اعتقاد وجود دارد كه در انتخابات نهم رياست جمهوري سه باخت اتفاق افتاد. در اين انتخابات اصولگرايان اصيل، دوم خردادي ها و كشور هر سه دچار باخت شدند. سخنگوي كارگزاران راه برون رفت از اين اوضاع را كنار گذاشتن احمدي نژاد در انتخابات دهم دانسته و مي گويد در انتخابات بعدي اولويت دوم خردادي ها و اصولگرايان سنتي بايد حذف دولت نهم و به ويژه احمدي نژاد از عرصه اجرايي كشور باشد. در چنين صورتي هر كس ديگر غير از احمدي نژاد به قدرت برسد، تئوري «برد- برد- برد » عملياتي شده است. يعني در غياب احمدي نژاد هم اصولگرايان سنتي و هم دوم خردادي ها و هم كشور پيروز شده اند. اولين هدف دوم خردادي ها از طرح اين نظريه، ايجاد اختلاف در اصولگرايان با هدف عبور از احمدي نژاد حداقل از طرف برخي از اصولگرايان بود.

تئوري وحدت ملي را چه كسي مطرح ساخت؟
بررسي اسناد نشان مي دهد براي اولين بار اين نظريه سياسي به شكل اوليه و ابتدايي از سوي ناطق نوري مطرح گرديد. حضرت حجت الاسلام والمسلمين ناطق نوري در حاشيه مراسم بزرگداشت شهيد لاجوردي مي گويد آن چه به عنوان «دولت وحدت ملي» مطرح كرده، يك تئوري و پيشنهاد بوده است. به گزارش خبرگزاري ايسنا، ايشان در پاسخ به پرسشي درباره اخبار منتشر شده مبني بر پيشنهادش براي تشكيل دولت وحدت ملي مي گويد:« زماني بحث مي شد و هر كسي پيشنهادي مي داد، من هم پيشنهاد داده بودم اگر مي خواهيم كار درستي انجام شود، وحدت ملي ايجاد شود؛ چرا كه قائل بودم يك گروه به تنهايي نمي تواند كشور و جامعه را اداره كند و همه نيروهاي شايسته و معتقد كه چهار اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبري را قبول دارند، مي توانند همه با هم جمع شوند، شايسته ها كنار يكديگر قرار گيرند و نتيجتا يك «دولت وحدت ملي» تشكيل دهند و كشور را اداره كنند. اين يك پيشنهاد و تئوري است. آقاي ناطق نوري در ادامه همين مصاحبه مي گويد:« اين تئوري در همان نطفه منتفي شد. من فقط تئوري دادم و دنبالش نيستم، اما آنچه از قرائن مي بينيم اين است كه هر گروهي آتش را براي نان خود مي خواهد.»
از اين جمله ناطق كه مي گويد من فقط تئوري دادم به خوبي برداشت مي شود كه اين طرح با اين عنوان براي اولين بار از سوي ايشان مطرح گرديد. در ادامه افرادي از اصولگرايان و افرادي از دوم خردادي ها از اين طرح استقبال كرده و هر كدام با اهداف خاصي به طرح آن و ارائه ديدگاه ها و نقطه نظرات خود پرداختند. آقايان لاريجاني و محسن رضايي از جمله كساني بودند كه اين طرح را مورد اشاره قرار دادند. آقاي رضايي در جلسه اي با طلاب بيرجندي مقيم قم مي گويد:« امروز هيچ فردي به تنهايي نمي تواند كشوري مانند ايران را اداره كند... كشور تنها با تشكيل دولت ائتلافي كارآمد قابل اداره است و اگر اين نوع دولت تشكيل نشود، بايد همه افراد مطرح براي كانديداي رياست جمهوري به عنوان نمونه افرادي مانند لاريجاني و قاليباف در كابينه آينده مشاركت داده شوند.»
آقاي لاريجاني رياست محترم مجلس هشتم نيز از جمله كساني است كه در مورد طرح دولت وحدت ملي در چندين نوبت اظهارنظر كرده است. ايشان در تازه ترين اظهارنظر خود در جمع خانواده شهداي بوئين زهرا در هفته گذشته در اين خصوص اظهار داشت:« در اين روزها در مورد طرح وحدت ملي صحبت هاي متفاوت مي شد. اگر ما در كشور وحدت داشته باشيم حسن است. تا جايي كه من مي شناسم راه امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري نيز همين بوده و هميشه ملت و مسئولان را به وحدت دعوت كردند به طوري كه ايشان يكسال را به نام وحدت ملي نام گذاري كردند. عناصر وحدت اسلام آرمان هاي انقلاب ايران و رهبري است و نمي دانم اين چه ربطي به دولت ائتلافي دارد... دولت ائتلافي هم مي تواند خوب باشد و هم نباشد. اگر دولت ائتلافي تبديل به دعوايي شود كه مظهر مناقشه شود خوب نيست. نيروهاي انقلاب بايد پاي آرمان هاي انقلاب بايستند. دولت ائتلافي و غير ائتلافي فرع و تاكتيك است اما اگر عامل تفرقه شود مضر است. نيروهاي انقلاب بايد در مقابل آن بايستند.»
از ميان نيروهاي دوم خردادي هم كساني از جمله كرباسچي در همايش اخير حزب كارگزاران از طرح دولت وحدت ملي حمايت كرد.

تركيب نيروها در دولت وحدت ملي
درخصوص نيروهاي تشكيل دهنده دولت وحدت ملي ديدگاه هاي متفاوتي مطرح شده است. در يك ديدگاه، طراحان و مدافعان ايده دولت وحدت ملي ، بر مشاركت نيروهاي اصولگرا از طيف هاي مختلف در اين دولت تصريح و تاكيد دارند و از آن نيز با عنوان دولت يا كابينه ائتلافي نام مي برند. برخي از نيروهاي دوم خردادي، بر اين نكته تاكيد و تصريح دارند كه دولت وحدت ملي مي تواند تركيبي از نيروهاي هر دو جريان اصولگرا و دوم خردادي باشد. همانطور كه اشاره شد رمضان زاده سخنگوي دولت خاتمي در طرح شعار دولت نجات ملي، بر اين نكته تاكيد مي كند كه شرايط كشور به گونه اي است كه بايد نيروهاي دلسوز از هر دو جريان ائتلاف نمايند تا بتوان كشور را از اين مرحله بحراني عبور داد. عمدتا نيروهاي مدافع دولت وحدت ملي يا نجات ملي در اردوگاه دوم خردادي براي شكست اتحاد و اجماع اصولگرايان در انتخابات دهم رياست جمهوري اينگونه تحليل مي كنند كه كشور دچار بحران شده و نيروهاي مدافع انقلاب از هر دو جريان بايد با توافق بر روي يك چهره معتدل مثل حسن روحاني، ولايتي و ... براي انتخابات رياست جمهوري كشور را از اين حالت بحراني خارج سازند. غلامحسين كرباسچي در مراسم اختتاميه كنگره كارگزاران با صراحت از ايده دولت وحدت ملي دفاع و آن را براي كشور مفيد ارزيابي كرد و گفت:« نيروهاي دلسوز دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا كه همه فرزندان اين كشور هستند، مي توانند ائتلاف كنند. البته طبيعي است كه در اين زمينه حداقل تضمين هايي بايد وجود داشته باشد كه به مذاكرات فشرده نياز دارد، اما بايد دلسوزانه به نتايجي رسيد تا چهره هاي دلسوز ملي و مورد قبول مردم در دو جناح نتايجي را كسب كنند.»

مخالفان طرح ايده دولت وحدت ملي
از زمان طرح نظريه تشكيل دولت وحدت ملي تاكنون عده زيادي به ويژه از اصولگرايان با اين طرح و نظريه به مخالفت پرداخته اند. با ارزيابي ديدگاه و استدلالهاي مخالفين طرح دولت وحدت ملي مي توان آنها را در دو گروه تقسيم بندي كرد.
گروه اول: برخي از منتقدين و مخالفين ايده دولت وحدت ملي نگاهي كارشناسانه و فلسفي به موضوع داشته و معتقدند اساسا ايده دولت وحدت ملي يا دولت ائتلافي با شرايط سياسي كشور ايران همخواني ندارد. دكتر افروغ از چهره هاي اصولگرا در مجلس هفتم و رئيس پژوهشكده علم و دين پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در اين راستا مي گويد:« من معتقدم تمايل براي ايجاد كابينه اي كه متشكل از اصولگرايان و اصلاح طلبان باشد، مغاير با عقلانيت سياسي است. هنگامي مي توان از دولت وحدت ملي سخن گفت كه بحراني در كار باشد و خروج كشور از مدار تعادل اتفاق افتاده باشد. مشخصا اين مقوله متعلق به كشورهاي بحران زده چون لبنان است كه ساختار سياسي آن متاثر از تمايلات قومي و قبيله اي است.» جالب توجه اينكه افرادي از خود دوم خردادي ها كه اين طرح ها را براي اختلاف افكني ميان اصولگرايان مفيد مي دانند به لحاظ كارشناسي امري غيرممكن ارزيابي مي كنند. چند روز قبل عباس عبدي از چهره هاي نظريه پرداز دوم خردادي و عضو برجسته جبهه مشاركت در مصاحبه با دويچه وله آلمان، تشكيل دولت وحدت ملي را از نگاه كارشناسانه بي ربط خواند و امكان چنين چيزي را در ايران در حد صفر ارزيابي كرد.
گروه دوم: مخالفين جدي طرح و ايده دولت وحدت ملي از اصولگرايان ، كساني هستند كه معتقدند طرح دولت وحدت ملي به جز خسارت براي اصولگرايان هيچ فايده اي نداشته و فقط به ايجاد تفرقه در جبهه اصولگرايي منجر خواهد شد. به عنوان نمونه به برخي از اظهارنظرها در اين خصوص اشاره مي شود.
الف- علي اصغر زارعي نماينده اصولگرايي تهران در مجلس هشتم در گفت وگو با خبرگزاري فارس مي گويد:« افرادي كه در گذشته شعار رفاه طلبي سر مي دادند، بايد امروز هم همان شعارهاي خود را مطرح كنند و طرح دولت وحدت ملي از سوي اين افراد نشانه دو رويي آنها در مقابل مردم است.» زارعي هدف اين طرح را غير وحدت اعلام كرده اساسا معتقد است هدف اين طرح كاملا سياسي بوده و از سوي كساني مطرح مي شود كه دولت احمدي نژاد مورد پسند آنان نيست.
ب- پرويز سروري ديگر نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي درخصوص طرح وحدت ملي مي گويد:« افرادي كه دولت وحدت ملي را مطرح مي كنند به خوبي خودشان مي دانند كه اين نوع دولت در كشورما كارايي ندارد و بلايي خانمان سوز براي جامعه است.
ج- دكتر كوچك زاده نيز طرح را بسيار مهم دانسته و تاكيد دارد طراحان طرح بايد به اين سوال پاسخ دهند كه ذيل عنوان دولت وحدت ملي، جايگاه خودي و غير خودي چگونه است.
د- جهانگيرزاده، نماينده مجلس هشتم و عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي، طرح تئوري وحدت ملي با حضور جريانهايي كه به امام و انقلاب اعتقادي ندارند را تاكتيك برخي از جريان ها براي افتراق در جريان اصولگرايي ارزيابي كرده و مي گويد اصولگرايان بايد مراقب اين تاكتيك هاي تفرقه انداز باشند.
ه- لطف الله فروزنده قائم مقام جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي در مصاحبه با خبرگزاري فارس مي گويد:« وحدت ملي حقه جريان دوم خرداد براي بازگشت به قدرت است.»
اظهارنظرها در ميان اصولگرايان در مورد طرح وحدت ملي و يا تشكيل كابينه ائتلافي بسيار زياد است و عمده آنان اين طرح را زمينه سازي دوم خردادي ها و برخي از منتقدين دولت نهم براي عبور از احمدي نژاد ارزيابي مي كنند.

و كلام آخر
در باب دولت نجات ملي و همچنين نظريه و ايده دولت وحدت ملي بايد به دو نكته توجه خاص داشت:
1- وحدت ملي يك اصل ارزشمند در انقلاب اسلامي بوده و همواره مورد تاكيد حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري قرار گرفته است. ملت ايران همواره بايد وحدت خود را براي پيشبرد آرمانها و تحقق اهداف ملي و امنيت ملي حفظ نمايد. اختلافات قومي، مذهبي و صنفي نبايد وحدت ملي را خدشه دار نمايد.
2- دولت وحدت ملي، از اساس مقوله اي متفاوت از وحدت ملي يا همبستگي اجتماعي است. افرادي كه دولت نجات ملي يا دولت وحدت ملي را مطرح مي كنند، تحت تاثير اين تحليل قرارگرفته اند كه اوضاع كشور بحراني است و عامل پيدايي اين بحران را نيز دولت نهم معرفي مي كنند. آنان بر اين باورند كه بايد دولت وحدت ملي را براي برون رفت از مشكلات و بحران كنوني ، جايگزين دولت نهم كرد. اما سوال اين است كه چگونه دولتي كه براساس اين قبيل تحليل ها و سياه نمايي ها عامل بحران شده ، طي سه سال گذشته همواره مورد حمايت هاي خاص رهبر معظم انقلاب اسلامي قرار گرفته است. همه صاحب نظران بر اين اتفاق هستند كه غربي ها و به ويژه آمريكايي ها همواره طي 30 سال گذشته در كشور ايران سياست بحران آفريني را دنبال كرده و از عوامل بحران ساز در ايران حمايت كرده اند. اگر دولت نهم باعث پيدايي بحران در ايران شده و ادامه اين سياست ها كشور ايران را با بن بست مواجه خواهد ساخت، علي القاعده بايد غربي ها و آمريكايي ها از تداوم حضور احمدي نژاد و دولت نهم در قدرت خشنود باشند و به تحقق اين امر كمك كنند. لكن برعكس همگان شاهد عصبانيت غربي ها از به قدرت رسيدن احمدي نژاد بوده و آشكار تلاش مي كنند كه مخالفين اصولگرايان يا غير از احمد ي نژاد فرد ديگر به قدرت برسد.«بوش» چندي قبل طي مصاحبه اي با صراحت اعلام كرد كه در ايران همه چيز به خوبي پيش مي رفت و مسئله هسته اي ايران تمام شده بود، ولي احمدي نژاد آمد و همه چيز را به هم زد. يا «برناردكوشنر» در گفت وگو با شبكه تلويزيوني «سي ان ان» با صراحت مي گويد:« آرزوي غرب پيروزي مخالفان احمدي نژاد در انتخابات سال آينده است. از تحركات مخالفان دولت احمدي نژاد بسيار خوشحالم.»
بنابراين تمامي نيروهاي اصولگرا بايد در قبال هر ايده و نظريه سياسي با هوشياري عمل كرده و انسجام خود را براي پيشبرد آرمانهاي انقلاب حفظ نمايند.