۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه

بیانیه کمیته دانشجویان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

پایگاه اطلاع رسانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران: کمیته دانشجویی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در بیانیه ای ضمن گرامی داشت 16 آذر به بیان مشکلات گریبان گیر امروز جامعه دانشجویی پرداخته است که متن کامل این بیانیه درادامه می آید:

در روزشمار سال ایرانی شاید هیچ روزی به اندازه 16 آذر برازنده نام و جایگاه دانشجو نباشد. روز 16 آذر که تجلی آزادی خواهی و استبداد ستیزی و استقلال خواهی و استعمار ستیزی پیشروترین قشر جامعه ایرانی است،شایسته گرامیداشتی بس بزرگ است. به راستی نقشی که دانشجویان در حساسترین بزنگاه های تاریخ این کشور بر فرش تاریخ ایرانی زدند آنها را سزاوار خوش رنگ ترین ستاره ها در عرش یاد و خاطره ایرانی کرده است.

کمیته دانشجویان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران صمیمانه این روز بزرگ را به تمامی دانشجویان آگاه، متعهد و میهن دوست تبریک می گوید و فداکاری های دانشجویان از نقطه عطف آن 16 آذر 32 تا 22 بهمن 57 و 16 دی 58 و 2 خرداد 76 و 18 تیر و... را گرامی می دارد و از خداوند متعال می خواهد که این تلاش ها و از خود گذشتگی ها به تثبیت و نهادینه شدن اهداف اصلی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و ایرانی آباد و سربلند منجر شود.

در آستانه این روز به یادماندنی، این کمیته بر خود فرض می دارد نکاتی چند خدمت عموم دانشگاهیان عرض نماید:

1- همچنان که در تاثیرونقش دانشجویان در پیشبرد خواستهای ملی نمی توان تردید کرد، دراین نکته نیز که این نقش و تاثیر به مذاق ارباب قدرت و استبدادطلبان خوش نمی آید نمی توان تردید روا داشت. سرگذشت حرکت های دانشجویی گویای این است کسانی که در تاریکخانه های خود رویای شیرین باز تولید استبداد و خودکامگی می بینند هیچ گاه از تابیدن نور نقد استقبال نخواهند کرد و این دانشجویان بوده و هستند که روحیه پرسشگری و آرمان خواهیشان همیشه معضلی برای سوداگران قدرت بوده است. از جمله طرح ها و دسیسه هایی که این قدرت پرستان خشونت طلب طی سال های اخیر متأسفانه بسیار از آن سود برده اند، استقبال و بستر سازی برای به افراط کشاندن فعالیتهای دانشجویی، ایجاد تفرقه و چند دستگی و انشعاب به منظور تسهیل سرکوب و منفعل کردن جنبش دانشجویی است، طرح و نقشه ای که متأسفانه برخی ساده نگری ها و پاره ای خودمحوری های منفعت طلبانه طی سال های اخیر به اجرای آن کمک کرده و به تضعیف و انفعال جنبش دانشجویی و گسترش یأس و سرخوردگی میان دانشجویان انجامیده است. به گمان ما تنها راه خنثی سازی توطُئه ها و دسیسه های مذکور ارتباط هر چه عمیقتر جنبش دانشجویی با توده های مردم و هوشیاری و درک مسئولیت خطیری است که دانشجویان به عنوان طبقه نخبه و فرهیخته جامعه در قبال سرنوشت ملت برعهده دارند.

2- نهادینه شدن آزادی و مصونیت آکادمیک و افزایش میزان استقلال دانشگاه ها از مراکز قدرت اصلی ترین شروط برای شکل گیری روند تعالی علمی- معنوی و نقش آفرینی مؤثر دانشگاه در مسیر رشد و پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی به عنوان یکی از آرمان های انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود.

دردمندانه باید گفت در میان دولت های دوران پس از پیروزی نقلاب اسلامی ایران، دولت نهم در نفی استقلال نهاد دانشگاه و وابسته کردن هرچه بیشتر آن به قدرت کارنامه فضاحت باری در نفی استقلال دانشگاه ها از خود برجای گذاشته است. از مهمترین تلاش های دولت نهم در استفاده سیاسی از دانشگاه در خدمت جریان حاکم می توان از موارد زیر یادکرد.

الف: سیر صعودی و خیره کننده بازنشسته سازی( بخوانید اخراج) اساتید و اعضای هیات های علمی دانشگاه ها.

ب: تقویت رویکرد و نگاه امنیتی به دانشگاه و فضای دانشجویی، افزایش بی سابقه برخورد های خشن با فعالان دانشگاهی در جهت تحقق اهداف دوگانه انفعال- رادیکالیسم.

بدیهی است هدف از تشدید اقدامات امنیتی، انحلال انجمن ها و تشکل های دانشجویی، دستگیری و بازداشت مستمر تعداد زیادی از فعالان دانشجویی و محروم ساختن تعداد بیشتری از ایشان از ورود به مراحل فوق لیسانس و دکتری و تعلیق و محروم ساختن برخی دیگر از ادامه تحصیل، اعمال تضییقات شدید در فعالیت معدود نهادهای دانشجویی مستقل باقیمانده و اقدام در جهت جعل نام تشکلهای اصیل دانشجویی و...، سوق دادن بخشی از دانشجویان به سوی رادیکالیسم و در نتیجه فراهم آمدن زمینه برخوردهای خشن تر و حل نهایی مسُئله دانشگاه!!! برای مدتی طولانی است.

ج:هدم بستر سازی های حداقلی تضمین کننده استقلال دانشگاه ها.

د:تغییر بافت و ترکیب اعضای هیات علمی و دانشجویان- مانند آنچه در کنکور اخیر اتفاق افتاد- با هدف تغییر ماهیت دانشگاه از نهادی علم محور و در خدمت اعتلای کشور به اداره ای تحت نظارت، در اختیار و گوش به فرمان قدرت.

ه:عدم درک فضای دانشگاهی و اتخاذ شیوه های متعارض با مختصات و ویژگی های مدیریت دانشگاهی به بهانه و با تظاهر به اسلامی کردن دانشگاه ها اما در واقع با هدف امنیتی کردن و در اختیار گرفتن کنترل دانشگاه ها.

موارد فوق تنها مشتی از عملکرد نا صواب در عرصه مدیریت دانشگاهی است که هنوز با شدت و اهتمامی مثال زدنی پیگیری میشود و این همه خود نشانی از نگرش خاص حاکم بر فضای مدیریت اجرایی کشور نسبت به نهاد دانشگاه است. نگرشی که می توان به وضوح آن را در اظهارات آقای مصباح یزدی درباره وضعیت دانشگاه ها نظاره کرد:

«در دانشگاههای ما هیچ چیز جز مطالب ضد اسلام به دانشجو یاد نمیدهند.»

واقعیت اين است که نظام آموزش عالی ما نظامی ضد دینی نیست و در هیچ دانشگاهی مطالب الحادی تدریس نمیشود، بنابراین اظهارات آقای مصباح را باید به چه حسابی گذاشت؟

با نگاهی عمیق و تحلیلی بر آنچه بر فضای سیاسی جامعه و بالطبع دانشگاه در سه سال اخیر حاکم شده است و مقایسه آن با گذشته می توان دریافت که فرصت حضور اندیشه اصلاح طلبانه طی سال های 76-84 در مدیریت اجرایی کشور، علیرغم تمامی موانع و محدودیت های ناشی از بدخواهی و کارشکنی اقتدارگرایان و نیز کاستی ها، فرصتی بس ارزشمند برای پاسداشت آزاد اندیشی در فضای دانشگاهی بود

در واقع شعار اسلامی کردن دانشگاه ها امروز اسم رمز گسترش خودکامگی و قدرت طلبی در عرصه دانشگاه و به خدمت گرفتن این نهاد مستقل و ملی است. آقایان نه نگران اسلامند ونه نگران علم. علم و اسلام در قاموس ایشان اسم مستعار خودسری، فزون طلبی و خود محوری است. بهترین دلیل بر اثبات این مدعا این که امروز برخلاف گذشته دیگر شاهد آن نیستیم که به اندک بهانه ای نمایشی که به بهانه بولتن موج به راه انداختند و غالباً در اعتراض به جرم ناکرده جمعیت کفن پوش در خیابان ها گرد آوری شوند و شعار وا اسلام ایشان گوش فلک را کر کند. امروز دیگر اظهاراتی چون دوستی با شهرک نشینان صهیونیست اشغالگر فلسطین ، هتک حرمت دختر دانشجو توسط مدیر دولتی دانشگاه زنجان و ... غیرت اسلامی و انقلابی آقایان را تحریک نمی کند و کسی نگران اسلام وانقلاب نمی شود که هیچ، بلکه جعل مدرک تحصیلی و دروغ و تزویر مسئول مملکتی و تقلب و فریبکاری به عنوان استاد دانشگاه، روحیه بسیجی توصیف می شود.

در برابر این واقعیت تلخ پرنیرنگ و فریب چه باید کرد؟ آیا باید در گوشه ای نشست و خودکامگی ها و انحصارطلبی ها و شادنوشی های قدرت طلبان را به قیمت انحطاط و فروپاشی اجتماعی اخلاقی و درد و رنج یک ملت در برابر سختی ها و مشکلات همه سویه و نیز خطرات و بحران هایی که نهایتااستقلال و تمامیت ارضی کشور را سخت به چالش کشیده است نظاره کرد و این ملت را شایسته همان تحقیری دید که بر مردم عراق و افغانستان می رود؟

تجربه قریب به چهارساله گذشته به روشنی گویای خطای استراتژیک کسانی است که با مطلق اندیشی، فرصت اصلاحات را با تمام ضعف ها و کاستی ها مغتنم ندانستند و سودای تقویت جامعه مدنی را در حاکمیت اقتدار در سر می پروراندند.

اینجاست که باید گفت چه ناروا می اندیشند دو جریانی که ادامه روند موجود را محقق کننده خواست ها و اغراض خویش میدانند. یکی جریان اقتدارگرا که اسلوب فکری اش از ابتدای پیروزی مردمی ترین انقلاب جهان تا کنون در تعارضی آشکار با به کارگیری خرد بشری و نگرش مردم سالارانه در اداره کشور بوده است و دیگری جریان واندیشه ای که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی در ظاهر به بهانه وجود نابسامانی ها و مشکلات و ناکامی ها اما در واقع در توجیه بی عملی و عافیت طلبی، رؤیای پوچ فروپاشی نظام و استقرار نظم بهتر را انتظار می کشد و با دعوت به بی عملی و سکوت راه را برای اقتدارگرایان هموار می سازد.

اما ما مانند عموم ایرانیان آزاده و رشید، کماکان بر این عقیده استواریم که سیر اصلاحات هر چند زمان بر و دیر بازده اما مفید ترین، ممکن ترین وکارآمدترین طریق برای دستیابی به آرزوهای تاریخی مردم ایران است و تمامی علاقه مندان و دلسوزان ایران عزیز و بویژه شما دانشگاهیان را به توجه به مسئولیت خطیر تاریخی و وظیفه میهنی و دینی که در وضعیت حساس کنونی بر عهده دارند فرا می خوانیم. تنها در این صورت است که می توانیم امیدوار باشیم یک بار دیگر همچون مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی سال57، دفاع مقدس 8 ساله و جنبش تحول خواهانه دوم خرداد76، عزت و سربلندی ایران اسلامی را تضمین کنیم و با وحدت و خردورزی خویش باعث عبور کشور از شرایط گذار کنونی شویم.

3- در ماه های اخیر روند فعالیت ها و تشکیل جمعیت های خودجوش اجتماعی با محوریت دانشگاهیان در جهت دعوت ازآقای خاتمی فزونی یافته است محوریت دانشگاهیان در این جریان ها خود گواهی دیگر در تایید این گزاره است که" خاتمی سال1388، همانند خاتمی سال 1376" بازهم گزینه مطلوب دانشگاهیان و فرهیختگان کشور است. پس جا دارد ما هم بار دیگر از حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی بخواهیم با ارج نهادن به این خواست عمومی و فائق آمدن بر تردید هایش، به وظیفه ای که شرایط حساس و تاریخی کنونی جامعه ایران بردوش وی نهاده است عمل کند و با حضورش در انتخابات ریاست جمهوری روند نامبارک کنونی را که فرجامی جز خسران و تباهی برای ملت ایران ندارد متوقف سازد. احتمالا او در صورت پیروزی در انتخابات و نشستن بر کرسی مسئولیت اجرایی کشور باز با بحران آفرینی های نه روز یکبار مواجه خواهد شد اما به یاد داشته باشیم که اولا با همان نه روز یک بحران، ایران در سطح جهانی عزیز بود، قطعنامه های محکومیت و تحریم بین المللی علیه ما صادر نمی شد، تورم و گرانی کمر ملت محروم را اینچنین خم نکرده بود، حرمت و احترام دانشگاه و استاد چنین شکسته نمی شد، دانشجوی ما به رغم تمامی لطمات و سختی ها از ادامه تحصیل محروم نمی شد و حداقل این آزادی را داشت که بدون ترس از ستاره دارشدن تندترین و بی رحمانه ترین نقدها را متوجه عالی ترین مقام اجرایی کشور کند، مقام اول منطقه در تورم و مقام اول جهان را در فرار مغزها به خود اختصاص نمی دادیم و در سطح جهانی با نماینده ملت ایران در کنار دیکتاتورهای منفوری همچون موگابه برخورد نمی کردند. به اعتقاد ما اگر آمدن خاتمی حداقل باعث توقف روند نامبارک کنونی شود و به رنج تحقیری که ملت ایران تحمل می کند پایان دهد ، باید بیاید.

از این رو پایبندی به عزت و سربلندی ایران عزیز و آرمان های اصیل ملت ایران در انقلاب شکوهمند اسلامی، ما را به استواری در مسیر اصلاحات و حمایت از خاتمی به عنوان نماد حرکت اصلاح طلبانه درون زا و معتقد به آرمان های ملت شریف ایران در انقلاب اسلامی رهنمون می سازد.

در پایان همچنین ناامیدانه اما دلسوزانه و برادرانه مجریان کنونی عرصه های دانشگاهی را به ارج نهادن به نهاد دانشگاه و ملزومات تولید علم در این نهاد فرا می خوانیم و از ایشان بخواهیم از تاریخ عبرت بگیرند و به نتایج و عواقب کردارشان بیاندیشند.

کمیته دانشجویان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران

16/9/1387