۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه

مافیای حاکم بر واواک: جنایتکارانی که مقامات واواک را تصدی کرده اند و می کنند

[انقلاب اسلامی در هجرت 712]
«مدتها بود که حکم بازداشت و دستگیری پیروز دوانی را از قوه قضائیه درخواست نموده بودیم، برابر گزارش اداره کل اطلاعات مجامع فرهنگی وی فعالیتهای تخریبی زیادی را در پوشش کانون نویسندگان و دیگر گروههای به ظاهر فرهنگی انجام میداد و ارتباط گسترده ای هم با رادیوها و عوامل ضدانقلاب خارج‌ از کشور داشت، منتها به دلیل حساسیتهای رایج پیرامون این قبیل افراد و شرایط عمومی کشور با آن موافقت نمیشد. تا آنکه یک روز در دیداری که با حاج آقا محسنی اژه ای داشتم موضوع را شخصا با ایشان در میان گذاشتم و وی پیشنهاد کرد ‌خودتان عمل کنید و از وی مصاحبه تصویری بگیرید. بعدا مستند به آن مصاحبه اعلام جرم کنید تا حکم بازداشتش صادر شود. قبول کردم و فردایش جریان این توافق را به سیدصادق که معاون عملیاتی ما بود گفتم. وی را بازداشت کردند. مدتی در یکی از خانه های امن حوزه مشاوران بود تا اینکه برای مصاحبه آماده شد. مصاحبه از ایشان که گرفته شد موضوع را به اطلاع حاج آقا دری رساندیم، ایشان گفت حکمش را که گرفتید تحویل اطلاعات نیروی انتظامی بدهیدش، بازداشتگاه خودمان نبریدش. موضوع گم شدن وی جنجال به پا کرده بود و علی الظاهر آقا هم کمی احتیاط میکرد. با حاج آقا محسنی آمدم تماس بگیرم نتوانستم پیدایش کنم، به تیم گفتم ایشان را آماده اعزام بکنند و بالاخره توانستم همان شب حاج آقا [محسن اژه ای] را در منزلشان ببینم، موضوع را به ایشان گفتم که گفتند لازم نیست تحویل نیروی انتظامی بدهید، حکم افسادش صادر شده، تمامش کنید! حتی واضحتر هم گفتند که با مسئولیت من بکشیدش. اینجا بود که بنده هم به سید صادق گفتم که به تیم بگویید. من خودم به واسطه مشکلی که در مقابل دفتر حفاظت منافع مصر اتفاق افتاده بود رفتم آنجا و تیم حکم را در همان ساختمان اجرا نموده بود آن شب . . . " (بخشی از اعترافات سعید امامی )

● حجت الاسلام اصغرحجازی: مسئول اداره بيت رهبری(خامنه ای) ورابط سازمان ترور با واواک است. وی ابتداء قاضی شرع درخوزستان بود. اصغر حجازی در بسیاری از ترورهای داخلی و خارجی سمت فرماندهی را بر عهده داشته است . در اعترافات سعید امامی از زمانی گفته می شود که انها بعد از ترور داریوش فروهر و همسرش جلسه ای تشکیل داده بودند که در ان جلسه اقای میرحجازی به چگونگی انجام عملیات گوش فرا داده و به آنها گفته بود: مؤید باشید و کارها را ادامه دهید .
سعیدامامی در اعترافات خود در مورد جلسه با میر حجازی چنین می گوید :
«... فردای آن روز به گمانم دوشنبه بود و طبق روال هر دوشنبه در وزارتخانه ما شورای عالی وزارت داشتیم که از طرف ... اتفاقا یا طبق هماهنگی (من اطلاعی ندارم) آمده بودند که در آنجا من و آقا مصطفی و سید صادق رفتیم و مشروح عملیات را شرح دادیم منتها طبیعی بود که چون چند نیروی غیر وزارتی در آن جلسه بودند و ... هم آنجا بود ما مواردی را ذکر نکردیم که عصر همانروز در جلسه ای که با حضور حاج آقا دری و حاج آقا فلاحیان در دفتر آقای حجازی تشکیل شده بود تمام موارد و حتی کشفیات از منزل را ذکر کردیم که آقای حجازی عنوان کردند موید باشید و برای مابقی کار آماده شوید .»

● حجت الاسلام شفیعی: معاون اطلاعات مردمی واواک است. شفیعی از افراد وفادار به خامنه ای و فلاحیان بوده است و در بسیاری از جنایات مافیای واواک دخیل بوده است . او در باره جنایات این وزارتخانه و نیروهای ان کمافی السابق مانند دیگر جنایتکاران مهر سکوت بر لب نهاده است . او در جریان دستگیری و بازجویی از محمد رضا نقدی به جرم دهها سرقت مسلحانه و تجاوز به عنف گزارش خود را تنها به اصغر میر حجازی از بیت رهبری داده بود. مأمور بایگانی کردن پرونده شد و آن را بایگانی کرد. افراد تحت امر این معاون واواک در ترور پوینده و مختاری دخالت مستقیم داشتند که در زیر تعدادی از انها معرفی می شوند :

1 - حقانی پرسنل معاونت اطلاعات مردمی و مدیرکل پشتیبانی عملیاتی آن معاونت. به لحاظ اداری تحت مسئولیت محمد شفیعی (معاونت وقت اطلاعات مردمی) قرار داشته، در انجام دو فقره قتل مختاری و پوینده، به درخواست موسوی عمل کرده است. او انجام دوقتل یاد شده را به علی ناظری مسئول اداره عملیات معاونت اطلاعات مردمی که تحت مسئولیت حقانی بوده دستور داده است.
2 - محمد عزیزپور پرسنل معاونت امنیت و مسئول اداره عملیات امنیت به لحاظ اداری تحت مسئولیت حمید رسولی بوده و امر به انجام دو قتل یکی داریوش فروهر و دیگری پروانه اسکندری را از رسولی گرفته و به زیر مجموعه خود ابلاغ کرده است.
3 - علی ناظری پرسنل معاونت اطلاعات مردمی و مسئولیت اداره عملیات آن معاونت بوده و تحت مسئولیت حقانی قرار داشته و به دستور او در دو فقره قتل مختاری و پوینده شرکت کرده است.
بعد از قتل ها و زمانی که قرار بر دستگیری متهمان شد، شفیعی که معاون وقت واواک بوده است در خیابان دبستان در مقر اصلی واواک، در سالن آمفی‌تئاتر پرسنل ستادی وزارت را گرد می‌آورد و می‌گوید: «آقای موسوی می‌گوید دری دستور قتل‌ها را داده است و آقای دری هم امروز صبح به من می‌گوید من نگفته‌ام. الله اعلم!»

● حجت الاسلام روح الله - خسرو - حسینیان: معاون قضایی واواک و صادق ترین عضو گروه اعدامها که، بدون ترس، از سعید امامی دوست و همکارش دفاع کرد و بی محابا اعلام کرد که ما خودمان یک پا قاتل بوده ایم و زندانیان را در زندانها مجبور به خود کشی می کردیم وی در گروه مخفی حکم اعدامهای ناصبان و مرتدان از نیروهای برجسته است و در مراکز مختلف قوه قضاییه قدرت زیادی دارد برخی از کارهای این جنایت کار صادق :

- صدور دهها حکم اعدام مخالفان سیاسی .
- همکاری در فرماندهی ترورهای سیاسی مخالفان .
- معاونت قضایی و نماینده واواک در قوه قضاییه و بر عکس
. - شکنجه برخی از زندانیان .
- وادار کردن زندانیان به خودکشی که از افتخارات او است .
- همکاری مستقیم با سعید امامی فردی که به دستور او و یاران او دست به ﺁدمکشی می زد .
- یکی از سه قاضی صادر کننده فتوای قتل دگر اندیشان و سیاسیون .
- یار دبستانی پور محمدی و فلاحیان و حمید روحانی ومحسنی اژه ای و ...
- شرکت مستقیم در طراحی برنامه های بحران ساز مانند هویت و چراغ .
- حمایت بی پرده و پوشش از قتل سیاسیون و دگر اندیشان .
- ریاست سازمان اسناد انقلاب اسلامی ایران که در ﺁن مرکز کلیه افراد وابسته به باند بحران ساز و ناصبی ساز و مرتد ساز هفته ای یکبار جمع می شوند و برای فعالیتهای خود برنامه ریزی میکنند . در هیات رئیسه این مرکز ، افرادی چون پور محمدی و فلاحیان و دری نجف ﺁبادی و مرادی و محسنی اژه ای و... عضویت دارند . بعد از اینکه پور محمدی به وزارت کشور رفت حسینیان با فرستادن معاون خود مرادی به وزارت کشور، به کمک او رفت . او در کلیه وزارتخانه ها و به خصوص واواک و کشور و دفاع جاسوس های خود را دارد. نظرات او برای بازرسان و بررسان شورای نگهبان همواره مقبول است .
روح الله حسینیان هم اینک در مجلس مافیاها به عنوان نماینده مشغول به کار است .
وی عضو گروه سه نفره رازینی – پور محمدی – حسینیان در اعدام های گسترده سال 60 در مشهد بوده است. او در آن زمان به نام حاجی حسینی معروف بود و معاونت پور محمدی را که در آن زمان دادستان بود را بر عهده داشت در آن روزگار رازینی حاکم شرع جنایات در مشهد بود .

از نکات جالب در پرونده وی می توان به قاضی بودن وی در دادگاههای مطبوعات اشاره کرد. او خود عامل آموزش بسیاری از قضات این دادگاهها بوده است و جرم های بسیار جالبی را جهت تعطیلی مطبوعات طراحی نموده است. این «روحانی» مشکوک به بهاییت و حمایت از خط ایجاد بحران و آشوب، از حامیان سرسخت جنایتهای سیاسی بود که رژیم آنها را قتل های زنجیره نامید.
عبدالله شهبازی در مورد وی اینگونه می نویسد :
« نکته اوّل: اين نام «روح‌الله حسينيان» براي برخي از فعالين سياسي سئوال‌برانگيز بوده است. نامي است کاملاً «آنکادره» و منطبق با ايستارهاي نهضت امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي. آقاي حسينيان متولد سال 1334 است و گويا در پنج سالگي به همراه خانواده به روستاي صغاد مهاجرت کرد. آقاي حسينيان متولد کجاست؟ علت مهاجرت اين خانواده به روستاي صغاد، که در آن سال‌ها، در کنار روستاهايي چون ادريس آباد و همت آباد و خرمي و غيره، از مراکز مهم بهائي‌نشين در فارس به‌شمار مي‌رفت، چه بود؟ چه انگيزه‌اي مي‌توانست خانواده‌اي را به مهاجرت به چنين روستايي ترغيب کند؟ نام اين خانواده در آغاز چه بود؟ برخي به طنز ايشان را «خسرو خوبان» مي‌نامند. اين نام چنان شيوع يافته که براي من نيز، که اين شيوه تخريب ديگران مطلوبم نيست، ابهام‌هايي برانگيخته. پرس و جوهايي کردم. برخي افراد مطلع، نام اوّليه ايشان را «خسرو خوشخو» ذکر کرده‌اند. از اين خانواده «ستار خوشخو» را مي‌شناسيم که در سال 1360 ناپديد شد و منابع بهائي مدعي‌اند در زندان عادل‎آباد شيراز، به دليل تعلق به فرقه بهائي، به قتل رسيد. نمي‌دانم اين ادعا تا چه حد صحت دارد ولي برايم روشن شده که نام اوّليه آقاي حسينيان «روح‌الله حسينيان» نبوده است. «روح‌الله» هر چند نامي مرسوم در ميان مسلمانان است، ولي رواج آن در ميان مردم، به‌ويژه در روستاها، از نيمه دهه 1340 است و اسطوره شدن حماسه امام خميني (ره). اين نام نمي‌توانست در سال 1334، که امام خميني را جز خواص کسي نمي‌شناخت، کاربرد گسترده داشته باشد. آقاي حسينيان در سال 1349، در 15 سالگي، به قم رفت و اندکي بعد در مدرسه حقاني به تحصيل پرداخت. در اين مدرسه نام «روح‌الله حسينيان» راه‌گشا بود و مي‌توانست علاقمندان به امام خميني را به ايشان جلب کند يا در آن‌ها ايجاد اعتماد نمايد. کساني را مي‌شناسم که در مناصب مهم‌اند و پس از انقلاب نام کوچک يا نام خانوادگي خود را در شناسنامه تعويض کرده‌اند. اين‌گونه پنهان کردن هوّيت و گذشته همواره براي من پرسش‌برانگيز بوده است.

...ايشان مکرر از «برادر شهيد» خود ياد مي‌کنند. پدر من نيز شهيد است و نحوه شهادت و اسم و رسم و مشخصات خاندان من، طبق اسناد مکتوب، تا دوره فتحعلي شاه قاجار روشن است. دين و آئين و تعلقات سياسي آن‌ها نيز مشخص است. تمامي ادوار زندگي من نيز به‌طور مستند روشن است و بخش مهمي از آن در منابع گوناگون منتشر شده. مفيد است آقاي حسينيان نيز تصوير و مشخصات کامل برادر شهيد خود (از جمله نام و نام خانوادگي، تاريخ اعزام به جبهه، يگان اعزام کننده و...) در عمليات بستان را در سايت مرکز اسناد انقلاب اسلامي اعلام کنند. من در حيرتم که چرا ايشان همواره به اجمال از اين مسئله مهم مي‌گذرند. »

روح الله حسینیان از جمله قضاتی بود که خود افتخار می کند که زمانی قاتل بوده است او در حمایت از سعید امامی که در مورد او در آینده می آوریم چنین می گوید :

« راجع به خودکشی‏اش سؤال کردم که سعید اسلامى توسط چه چیزى خودکشى کرد؟ ایشان فرمودند «دارو». گفتم ببینید، 70 نفر از بچه‏هاى اطلاعات رفتند داخل غسال‏خانه و جنازه ایشان را دیدند. معذرت مى‏خواهم، مى‏گویند دارو هم استفاده کرده و خودش را هم تمیز کرده بود. چند بسته شما به ایشان دادید؟

- مى‏گویند «یک بسته».
- مى‏گویم خب یک بسته چقدر باقى مى‏ماند که خورده باشد و مرده باشد؟
- مى‏گویند، دکترها گفته‏اند که محلول یک استکان.
-گفتم آخه باباجون،
- آخه ما خودمان یک زمان قاضى بودیم، یک زمانى زندان‏بان بودیم. تاکنون صدها نفر واجبى خوردند و نمردند. آخه چه طور با یک استکان آن هم که شما مى‏گویید که بلافاصله بردید به بیمارستان و شستشو دادید، این خورد و مرد؟
- مى‏گوید نه نمرد، 4 روز زنده ماند و خوب شده بود. حتى تماس هم گرفتند با ما که بیایید و ببریدش که یک مرتبه اعلام کردند که ایست قلبى پیدا کرده و بیایید و ببرید که تمام کرد.
- گفتم آخه جاى تحقیق دارد. اولاً من نمى‏گویم نخورده، شاید، شاید خط بهش دادند همان بازجوهایى که چپ بودند و کسانى که پرونده دستشان است، این کار را بکن، بیا بیرون نجاتت مى‏دیم، چون خودش هم گفت آنجا داد و بیداد مى‏کرد و مى‏گفت آقا به داد من برسید، پدرم را درآوردند، کشتنم، شکنجه‏ام مى‏کنند. توى بیمارستان داد و فریاد مى‏کرد. شاید واقعا همین خطى به او داده‏اند و بعد آورده‏اند بیمارستان، آمپول هوا بهش زدند، سکته کرده. تحقیق کنید، بررسى کنید.

آخه سعید اسلامى آدمى نبود که خودکشى کند. ما مى‏شناختیم سعید اسلامى را. به هر حال جواب قانع‏کننده‏اى آقاى نیازى واقعا براى این مسأله نداشتند و ندارند. همین هم پیش‏بینى شده. یکى از عواملى هم که باعث شد بنده به ختم سعید اسلامى بروم همین هست که همان وقتى که این جریان اتفاق افتاد به دوستان گفتم که اینها مى‏گویند سعید اسلامى از جناح راست بود، متهم شماره یک هم بود و همه قتل‏ها هم زیر سر ایشان بود و خودشان کشتنش که قضیه را تمام کنند و سرنخ را قطع بکنند. همین جور هم شد. شما نمى‏دانم اهل روزنامه‏هاى دوم خردادى هستید، مى‏خوانید یا نه، از روز خودکشى تا آخر شروع کردند این را القاء کردن که سعید اسلامى را کشتند! بر عکس ما باید مدعى باشیم، بگوییم آقا پرونده در دست دوىِ خرداد بوده، اگر کشتند، همان دو خردادى‏ها کشتند، چرا کشتند؟ اما آنها واقعا عین این جریان دانشگاه خودشان به وجود آوردند حالا مى‏گویند و مدعى شدند. نمى‏دانم پریروز خواندید یا نه در روزنامه «صبح امروز». مى‏گوید این جریان دانشگاه به وجود آمد که جناح راست، جناح محافظه‏کار، دست به یک کودتا بزند. واقعا پررویى، بى‏شرافتى، هر چیزى از این قبیل آخر تا چه حدى، که خودشان یک ماجرایى را به وجود بیاورند و خودشان هم مدعى مى‏شوند و همه اینها واقعا پیرو و دنبال همان قضایا هست.

برادران آدم نمى‏داند به کى درد دل بکند. آقاى سعید حجاریان، من واقعا در جریان نبودم. چند وقت پیش شک کردم و گفتم این سعید حجاریان که خط و خطوط اصلى را داده ببینیم کى هست؟ به بعضى از دوستان گفتم و به پرونده‏اش نگاه کردیم، سعید حجاریان خانمش هشت سال به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق قبل از انقلاب محکومیت زندان دارد. برادر خانمش ده سال محکومیت دارد. حالا یک کسى این‏جورى مى‏آید مشاور رئیس جمهورى مى‏شود، همه خط و خطوط را آن مى‏دهد، کمیته شایعه و کمیته اجرایى را او هدایت مى‏کند و درست مى‏کند و آن ماجراها و این اتفاقات را دارد براى کشور هر روز بحران به وجود مى‏آورد. هیچ‏کس هم نیست که به داد این ملت برسد، به داد این حکومت برسد، به داد این انقلاب برسد که بابا بیایید اقلاً سابقه این سعید حجاریان را به مردم بگویند. »

(سخنرانی روح الله حسینیان در مدرسه حقانی)
● مهرداد عالیخانی: قائم مقام معاونت امنیت.
● سید مصطفی کاظمی: از معاونین واواک که در آخرین دوره خود در عضویت واواک، معاون عملیات این وزارتخانه بود . وی در دهها قتل و ترور داخل و خارج از کشور دست داشته است و در جریان قتل فروهر ها مسئول اصلی این جنایت بوده است .

او همان کسی است که خامنه ای، در جلسه سران سه قوه (اوّل تیر 1378)، وی را عنصر مهم در کشف ارتباطات خارجی پرونده قتل‌ها می‌خواند:
« ...شنبه اوّل تیر 1378، پس از اقامه نماز جماعت، از ساعت 21:30 تا 24:15، جلسه سران سه قوه (آقایان خاتمی و ناطق نوری و محمد یزدی) و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام)، با حضور آقایان یونسی (وزیر اطلاعات) و نیازی (رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح) و سه تن مسئولان پرونده، در حضور مقام معظم رهبری تشکیل شد.
در این جلسه رهبری برخی رهنمودهای مهم در زمینه رسیدگی به این پرونده ارائه دادند. بخشی از بیانات ایشان و آقای خاتمی، رئیس‌جمهور، به شرح زیر است:
* مقام معظم رهبری: من یک مقدمه‌ای عرض کنم. الان از لحاظ اطلاعاتی و فعالیت و جهاد اطلاعاتی کشور در یک وضعیت بسیار حساسی است. اگر آن را تشبیه به یک مسئله محسوس کنیم باید گفت قطار اطلاعات که خیلی هم مهم است از پیچ و گردنه سخت و حساسی در حال عبور است. اگر انشاءالله به فضل الهی، همچنان‌که شواهد و قرائن تأیید می‌کند، با مهارت و خوبی از این گردنه عبور کنیم توفیقات خوبی خداوند متعال نصیب می‌کند. مسئولین کشور، رؤسای محترم قوا و آقایان که هستند خوب است که در جریان مسائل لازم این قضیه قرار گیرند. حل این قضیه را فراتر از یک مسئله اطلاعاتی که به آن مبتلا شده‌ایم می‌دانم. مسئله خیلی مهم‌تر است. دشمنان ما برای ما برنامه‌ریزی کرده‌اند. زودتر و تهاجمی وارد شده‌اند. موضع ما تدافعی است. مسئله بسیار مهم است. پیچیده و عمیق و وسیع است. اما این‌که به فضل پروردگار و هدایت اطلاعاتی دستگاه اطلاعات توفیق پیدا کرد که وارد آن بشود جزو مصادیقی است که امام رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند: «من دست قدرت الهی را می‌بینم در مسائل... به آقای خاتمی گفتم شما آقایان را دعوت کنید. امروز به دلم شور افتاد که نکند دیر بشود. چون قضیه مهم است. ..ببینید، قبای دشمن لای در گیر کرده، گوشه‌ای از دزد در دست ماست و او دارد جنجال می‌کند تا ما رهایش کنیم. هنر اطلاعاتی این است که نگذارید و مسئله را ثابت کنید. شبهه آقای هاشمی که چطور ‌ممکن است سه چهار نفر بتوانند براندازی کنند دو جور قابل فرض است:

- یکی این‌که چند نفر در اطلاعات نشسته‌اند تا اطلاعات را سرنگون کنند.
- یک فرض دیگر این است که یک سرویس اطلاعاتی و مغز متفکری دارد طراحی می‌کند برای براندازی.
- سه عنصر را پیدا کرده یا دوانده است. اگر این باشد همه این‌ها قابل فهم است.
- من برایم مسئله حل شده است. البته چیزهایی هست که ممکن است محکمه‌پسند نباشد.
- یک محکمه داخل دل آدم است که آدم استفتا می‌کند.
- این یک قضیه کوچک و عادی نیست. شما کشف کنید یا نکنید، کسی را دستگیر کنید یا نکنید، مسئله برای من قطعی است.
- لکن، برای دستگاه اطلاعاتی این مهم است که این بخش را در بیاورد.

... به‌نظرم می‌رسد تمام نیرو را باید روی صادق [مهرداد عالیخانی] متمرکز کنیم. موسوی [سید مصطفی کاظمی] را جذب کرده‌اند. اما صادق نفوذ کرده است. این نفوذی است. یکی از سررشته‌هایی که می‌توانید جلو بروید این آقاست و خیلی مهم است. این تیپ کار که انجام داده، جمع‌آوری کرده، خانه امن و تشکیل نیرو در آلمان داده، این کار یک سرویس است. برای ما که این کارها را نکرده. پس برای یک سرویس کرده که باید بگردید دنبال آن... »
* آقای خاتمی: «همان‌طور که جنابعالی فرمودید، این از الطاف خفیه الهی بود. اگر عنایت خود رهبری هم نبود این پیگیری به نتیجه نمی‌رسید و جدّیت شما حاصل اصرار و پیگیری شماست. باید قدردان بود. من هم مطمئن هستم که به نتیجه خوبی می‌رسد. پرونده قتل‌ها را می‌توان زود به نتیجه رساند و پرونده اطلاعاتی را که مهم‌تر است وزارت اطلاعات دنبال کند. هم بذرهایی که پاشیده‌اند و شبکه مرتبطین این‌ها شناسایی شوند. البته یک پیشنهاد فوری برای افکار عمومی دارم چون همه دوستان و آقایان سئوالاتی می‌کنند، می‌گویند نکند او را کشته باشند.»
* مقام معظم رهبری: «احتمال دارد به او برسانند که خودت خودکشی کن تا تو را به بیمارستان برسانند و ما ترتیب نجات تو را می‌دهیم بعد آنجا او را بکشند. این احتمال را اگر ضعیف هم باشد نباید نادیده بگیرند. »
* آقای خاتمی: «افکار عمومی مهم است و عده‌ای دامن می‌زنند. خارجی‌ها هم روی مسئله کار می‌کنند و بعضی روزنامه‌ها هم می‌گویند. تردید هم هست. من نگرانم که نظام آسیب ببیند. خط قرمز ما شما (مقام معظم رهبری) هستید از افکار عمومی که باید مصون بماند...»
ادامه دارد