۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه

مامور ایران

[سایت الف ۲۱ آذر ۱۳۸۷]
آسیا تایمز در گزارشی به مسئله تعیین مامور ویژه دولت ایالات متحده برای مسایل ایران و گزینه‌های مختلف پیش روی این نماینده پرداخته است.
به گزارش "الف"، پايگاه اينترنتي آسيا تايمز در تحلیل درباره مسئله هسته‌ای ایران و روابط ایران و ایالات متحده نوشت: بر اساس اولويتي كه موضوع بحران هسته اي ايران براي سياست خارجي امريكا دارد، اكثريت صاحبنظران اين عرصه معتقدند كه باراك اوباما رييس جمهور منتخب امريكا بايد به دنبال انتخاب نماينده ويژه خود براي امور ايران باشد.
در ادامه تحلیل آمده است: در اين ميان مسئله اي كه اهميت زيادي دارد اين است كه آيا اوباما گزينه مناسبي را براي اين منظور انتخاب خواهد كرد يا نه. اين سوال يكي از پرسشهاي اساسي در زمينه سياست خارجي امريكا است كه خود پرسش ديگري را بوجود مي آورد و آن اينكه معيارهاي اصلي اوباما براي اين انتخاب كدامها است.
بي‌شك با توجه به اينكه اوباما اعلام كرده است مايل به گفتگوي بي‌قيد و شرط با ايرانيان است، فردي كه وي براي اين منظور انتخاب مي‌كند بايد تابع اين اصل باشد. اين امر به اين معني است كه اين فرد بايد از تكرار پيوسته تقاضاي دولت جرج بوش از ايران در تعليق برنامه غني سازي خود كه پيش شرط برقراري گفتگو با اين كشور است خودداري كند.
البته دولت بوش در ماه ژوئيه با فرستادن ويليام برنز معاون وزير امور خارجه خود براي مذاكره با سعيد جليلي مذاكره كننده ارشد هسته اي ايران در شهر ژنو به نوعي از اين سياست خود فاصله گرفت. ويليام برنز در اين ديدار به گفتن عبارات زير بسنده كرده بود که "من از حضور خود در اين جلسه خوشحالم و اميدوارم اين پيام را به شما منتقل كنم. امريكا در حمايت از پيشنهاد همكاري با ايران و نيز مسير ارائه شده تعليق غني سازي در برابر تعليق تحريمها جدي است. ما مجدانه به دنبال پيدا كردن راه حلي ديپلماتيك هستيم. روابط بين دو كشور ما در طول سي سال گذشته مبتني بر حس بي اعتمادي عميقي بوده است. اميدوارم حضور من در اين نشست گامي در مسير درست باشد و اميدوارم شما نيز از اين فرصت استفاده كنيد". ايده تعليق در برابر تعليق كه بر اساس آن ايران فعاليتهاي غني سازي خود را براي شش هفته به حالت تعليق در مي آورد و در عوض امريكا نيز تحريمهاي بيشتر را بر عليه اين كشور تعليق مي‌كند، در هفته هاي اخير نيز دوباره مطرح شده است.
وولكر پرتز از مشاوران سياسي ارشد دولت آلمان به تازگي با نوشتن مطلبي در نشريه هرالد تريبيون از اين نظريه دفاع كرده و از ان تحت عنوان رويكردي جديد نام برد، ولي به رغم اين موضوع امريكاييها و اروپاييها تمايلي به مطرح شدن اين موضوع كه هدف از گفتگوها در طول دوره تعليق چيست ندارند. آيا هدف طولاني‌تر كردن دوره زماني تعليق برنامه غني سازي ايران است و اگر هدف اين است، مدت زمان آن چه قدر است و از همه مهمتر اينكه تحت چه توجيهي موقعي كه ايران چندين سال قبل برنامه غني سازي خود را بر اساس توافق با سه كشور اروپايي آلمان فرانسه و انگليس براي مدت دو سال به حالت تعليق در آورد.
اين اقدام به عنوان اقدامي در راستاي اعتمادسازي تلقي شد ولي در آن‌زمان جان ساورز مذاكره كننده انگليس كه اكنون نماينده اين كشور در سازمان ملل است، پيامي را به همتايان اروپايي خود فرستاد و در آن از اين كشورها خواست به ايران اين نكته را تفهيم كنند كه اين تعليق هميشگي است و نه اقدامي موقت و اين بود نتيجه.
پس سئوالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه اگر ايران گزينه تعليق در برابر تعليق را بپذيرد، در اين حالت چه پيشرفتي حاصل خواهد شد. بي‌شك تا زماني كه غرب معتقد باشد كه تنها هدف ايران از غني سازي اورانيوم توليد بمبهاي هسته اي است در اين حالت تعليق در برابر تعليق فايده اي نخواهد داشت و در اين جاست كه موضوع نماينده ويژه اوباما در امور ايران مطرح مي شود.
گزارشهاي زيادي درباره اينكه اوباما قصد دارد دنيس راس ديپلمات امريكايي را به عنوان نماينده ويژه خود در امور ايران معرفي كند به گوش مي‌رسد و در اين ميان افرادي كه به دنبال مشاهده نشانه‌‌اي مثبت در تغيير رويكرد امريكا در قبال خاورميانه به طور كل و نيز ايران به طور خاص هستند، اميدواري‌هايي را پيدا كرده‌اند. اما راس كه از مشاوران و نيز اعضاي ارشد انديشكده موسسه سياستهاي خاور نزديك واشنگتن (Washington Institute For Near East Policy) است، به دليل اينكه اين موسسه رويكردي طرفدارانه نسبت به اسراييل دارد، شايد قادر نباشد جلوي تاثيرات منفي اسراييل و نيز ساير لابيهاي طرفدار اسراييل را در واشنگتن بگيرد.
راس در مصاحبه با نشريه هافينگتون پست در تاريخ دوم ماه ژوئيه ذوازده تيرماه جدول زماني مشخصي را درباره حمله نظامي امريكا به ايران مطرح كرد و گفت ما وارد مسيري شده‌ايم كه در نهايت منجر به استفاده از زور خواهد شد، اين در حالي است كه وي يكسال قبل در مطلبي كه تحت عنوان رويكردي جديد در قبال ايران در نشريه واشنگتن پست منتشر كرده بود و ضمن رد هرگونه استفاده از گزينه نظامي بر ضد ايران گفته بود، ايران قادر است تعداد بسيار زيادي حمله تروريستي را بر ضد نيروهاي ما در عراق ايجاد كند و از اين روي مي‌تواند دنيا را براي ما به جهنمي تبديل كند.
اكنون راس مانند بسياري از سياستمداران واشنگتن بر اين باور است كه امريكا بايد به دنبال گفتگوي همه جانبه با ايران باشد و با استفاده از مجموعه‌اي از تشويقها و بازدارنده‌ها ايران را به نوعي وادار كند كه برنامه هسته‌اي خود را از درجه اول اهميت خارج سازند و به حمايتهاي خود از حزب الله لبنان و گروه حماس فلسطين خاتمه دهند و نيز به مخالفت خود با فرايند صلح با اسراييل پايان دهند.
راس به اين موضوع اشاره نمي كند كه فارغ از نوع سياستهايي كه ايرانيان براي خود برگزينند، اسراييل به سياست گسترش شهركهاي يهودي نشين خود در سرزمينهاي فلسطيني ادامه خواهد داد و این در شرايطي است كه هيچ شواهدي در دست نيست كه نشان دهد دولت اينده اوباما فشار خاصي را به اسراييل وارد خواهد كرد.
اين كه راس رويكرد خود را در قبال ايران به مسئله صلح خاورميانه مرتبط دانسته است، تنها به پيچيده تر شدن موضوع هسته اي ايران منجر خواهد شد. اسراييل همواره براي منحرف كردن اذهان عمومي از مشكلات خود از عامل تهديد ايران استفاده كرده است. جدا كردن موضوع هسته‌اي ايران از مسئله صلح در خاورميانه جزو موضوعات بسيار حساس در اين زمينه است، زيرا ارتباط‌هاي طبيعي ايران با شيعيان لبنان بسيار قويتر از آن است كه بتوان جلوي اتحاد آنها را گرفت. از سوي ديگر درخواست راس از كشورهاي اروپايي براي افزايش فشارهاي اقتصادي بر ضد ايران نيز جزو موضوعات مشكل‌آفرين است، زيرا كاهش رشد اقتصادي اروپا مانع از اين مي‌شود كه دولتهاي اروپايي بتوانند تحريمهاي بيشتري را برضد اين كشور تحميل كنند، زيرا اين امر باعث مي‌شود شركتهاي اروپايي فرصت فعاليتهاي اقتصادي را با ايران از دست بدهند.
همچنين درخواست راس از ايران مبني بر اينكه اجازه بازرسي‌هاي آزادانه را به بازرسان اژانس بين المللي انرژي اتمي بدهد نيز با پارامترهاي اين آژانس و نيز پروتكل الحاقي آن بر اساس معاهده منع گسترش تسليحات هسته اي تطابق ندارد.
یکی از متخصصان علوم سياسي ايران معتقد است، موقعي بين ايران و دولت اوباما معامله بزرگي صورت مي‌گيرد كه توجه اصلي امريكا به نقش منطقه‌اي ايران، مخصوصا نقش اين كشور در امنيت منطقه‌اي معطوف شود و اين درك ايجاد شود كه ايران قدرتمند ضرورتا تهديدي براي منافع امريكا ايجاد نمي‌كند.
اين مطلب بي شك منطقي و قابل قبول است ولي بستگي به تعريفي دارد كه از منافع امريكا ارائه مي‌شود. اگر اوباما گفتمان اين كشور را به سمتي تغيير ندهد كه در آن منافع امريكا به صورت غير سلطه گرايانه تعريف مي‌شود، در اين حالت مطالبات مربوط به گفتمان هژمونيك در تعيين منافع امريكا باعث خواهد شد كه امريكا و ايران براي هميشه در تضاد با يكديگر قرار بگيرند.
در كل طرح كلي اقدامات دولت اينده اوباما در قبال ايران تا كنون چندان رضايت بخش نبوده و اوباما تا كنون به نامه تبريك محمود احمدي نژاد رييس جمهور ايران پاسخي نداده است. ايرانيان به تدريج احساس مي كنند كه نسبت به آنها بي احترامي شده است.