[خبرنامه امیرکبیر، 4 اسفند 1387]
همزمان با اعلام نهایی جمع آوری بیش از ۳۰۰۰ امضا در مخالفت با دفن تابوت های گمنام، تحصن شورای عمومی انجمن پلی تکنیک به تجمع انجامید
امروز با اعلام نهایی جمع آوری بیش از ۳۰۰۰ امضا در مخالفت با دفن شهید در دانشگاه امیرکبیر، دانشجویان روز دوم تحصن در دانشگاه را برگزار کردند. در این تجمع که با حضور دانشجویان مخالف برگزار شد بیش از ۶۰۰ دانشجو شرکت کردند.
تجمع امروز دانشجویان پلی تکنیک در ادامه تجمع اعتراضی روزهای گذشته در اعتراض به دفن تابوت های گمنام و ادامه بازداشت ۴ دانشجوی این دانشگاه از ساعت ۱۱:۳۰ با خواندن شعر “یار دبستانی من” آغاز شد و سپس دانشجویان با سر دادن شعار دانشجوی آزاده حمایت حمایت شروع به حرکت در صحن دانشگاه کردند.
دانشجویان پلاکارد هایی را حمل می کردند که روی آنها نوشته شده بود: “یادمان آری، قبرنه!”، “شهادت را دفن می کنند”، “ما مخالف بودیم و هستیم”، “برای ورود شهیدان دانشجویان را ممنوع الورود می کنند”، “۴ دانشجو بازداشت ۸ دانشجو ممنوع الورود شهیدان آمدند”، “اوین شده دانشگاه، دانشگاه شده قبرستان”
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان در ساعت ۱۲:۳۰ با سر دادن شعارهایی از قبیل “دیکتاتور زمانه شهید شده بهانه”، “بسیجی بی عرضه قرآن کردی به نیزه”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد”، “حراست خجالت خجالت”، به سمت درب اصلی دانشگاه حرکت کردند تا اعتراض خود را به فضای پادگانی دانشگاه و بازداشت دانشجویان و سیاست های دانشگاه در ممنوع الورود کردن دانشجویان و فضای امنیتی حاکم در برابر دربهای دانشگاه اعلام دارند. دانشجویان در ادامه با بازگشت به صحن دانشگاه و سر دادن شعارهای “دانشجوی سهمیه همینه همینه”، “توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد” به بسیجیانی که به سو استفاده از نام شهدا می پردازند اعتراض کردند.
دانشجویان که در چند روز گذشته با ایجاد فضای مباحثه در دانشگاه مخالفت دانشجویان را به گوش مسئولین رسانده بودند طی روزهای اخیر با برخوردهای شدید دانشگاه مواجه گشتند تا جایی که نزدیک به ۲۰ نفر از دانشجویان به دانشگاه ممنوع الورود شدند.
لازم به یادآوری است روز گذشته نیز تحصنی به دعوت انجمن اسلامی برگزار شد که با حضور بیش از ۴۰۰ دانشجوی پلی تکنیک انجام شد و در آن اعلام شد که در روزهای آتی نیز این تحصن ها ادامه دارد و امروز نیز این تحصن به تجمع دانشجویان ختم شد.
در پایان، یاسر ترکمن یکی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان با صحبت در میان جمع به بیان این مسئله پرداخت که با توجه به مخالفت اکثریت دانشجویان با دفن تابوت های گمنام در دانشگاه و جمع شدن بیش از ۳۰۰۰ امضا در طی چند روز و اشاره به ممنوع الورودی و بازداشت دانشجویان، به ذکر مواردی از سو استفاده بسیجیان از قهرمانان جنگی پرداخت و ضمن تشکر از دانشجویان شرکت کننده از آنان خواست تا با خواندن شعر یار دبستانی به تحصن خاتمه دهند.
۱۰ دیدگاه » بیان دیدگاه
۴م اسفند ۱۳۸۷ - آناهید :
منهم در اینجا همراه با سایر دوستان و یاران دبستانی فریاد می زنم؛ توپ تانک بسجی دیگر اثر ندارد. دانشجوی زندانی آزاد باید گردد. و دیگر شعارها.دوستان چه خروش زیبا، و حرکت حق طلبانه و استبداد ستیز افتخارانگیزی دارید.درود همه ی دانشجویان سراسر ایران بر شما باد.امیدوارم که ما هم به شما بپیوندیم.
۴م اسفند ۱۳۸۷ - آناهید :
دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد
۴م اسفند ۱۳۸۷ - قاسم :
از هانی که سرشار از توهمات است واقییتهای اطراف خود را نمی بیند. واقعیتهای اطراف خود را باژگونه می بینند. برای مشکلات واقعی راه حلهای مجازی میسازد. آن هاله دور سر از این وهم گرأییها میآید. آنها دریاهای مردم را نمیبینند که از آنها میخواهند شهدای آنها را بازیچه امیال خود نسازند. خیل انبوه دانشجویان را نمیبینند که از آنها میخواهند خانه انهارا گورستان نکنند. هر روز بر رنج خود و ملت خود میافزایند. چه چیز باقی مانده است جز بازگشت به منطق و گشودن چشمها برای دیدن واقییت ها ی اطراف خود و آدمها.
۴م اسفند ۱۳۸۷ - اسلام :
چه بخواهید وچه نخواهید شهدا می آیند.
۴م اسفند ۱۳۸۷ - محمد :
ممنون از سکوت نکردن.مرسی که هنوز ساکت نیستید.
۵م اسفند ۱۳۸۷ - بهاره :
مرگ بر دیکتاتور زنده باد جنبش دانشجوئیبایستم و بخوانیم و تاپای جان بر آرمانهای آزادیخواهانه مان محکم و استوار بمانیم.درود بر دانشجویان آزادیخواه پلی تکنیک.
۵م اسفند ۱۳۸۷ - خانباباخان :
درزمان مشروطیت نیز نیروهای وابسته به دولت مرکزی از هر جای ایران صدای آزادی بگوش میرسید به آنجا حمله مکردند وآزادی خواهان را سرکوب میکردند مثل امروزهمه جای ایران رابهقبرستان تبدیل کرده و تاب و تحمل شنیدن اسم آزادی را نداشتند . شهرها یک به یک سرکوب میشدندوآزادی خواهان در دروازه ها به دار زده میشد . تنها تبریزقهرمان مانده بود وبه مقاومت اعدامه میدادنیروی مهاجم تبریز قهرمان را توپ باران میکرد واز طرف دیگر همه ی راه های که از دیگر شهرها و روستاها که به تریزمیآمد قط کرده بودند مبارزین تبریز دیگر نه آزوغه نه فشنگ هیچی نداشتند بعدازجنگهای طولانی تبریز نیز سقوط کرد . نیروی دولتی که از تبریز و از قهرمانان تبریزمیترسید اعلامکرده بود که همه باید بالای درهایشان یک بیرق { پرچم} سفید بزنند که آن وقت در امان هستند. اکثر جنگجویان محلات نیزاین کار را کردند بجز یک کوچه اسم آن کوچه {کوچه امیرخیز بود} در آنجا مرد پایدار به اسم ستار{ قره داغی }بجای بیرق سفید بیرق پرچم سرخ حسینی را به بالای در زد {پدربزرگ بنده نیز در آن زمان همرزم ستار قره داغی بود} میگفت ۱۷ نفربودیم ستارخطاب به ما گفت هر کس میخواهد بجنگد وتبریز را پس بگیرد دستش را بلند بکند میگفت همه ی ۱۷ نفر دست بلندکردیم وباهم پیمان بستیم که تا آخرین نفس و تا آخرین نفربجنگیم میگفت باقرخان در آنجا نبود او یکجای دیگر بود از همدیگر خبرنداشتیم قبل از ظهربود که نیروی تجاوزگربه کوچه ی امیرخیز رسید ومیگفت ما نیز آماده بودیم آنها با دیدن پرچم سرخ خانه را زیرآتش سنگین گرفتند ما نیزبه روی آنها آتش باز کردیم ومیگفت ستاربا صدای بلند گاه گاه خطاب به این ۱۷ مجاهد میگفت آهای آهای آنام قربان و میگفت بعد ازمدتی جنگ جانانه نیروی سرکوبگر یواش یواش آتشش پائین آمد نگو به باقرخانخبردادند که ستاربا ۱۷ مجاهدش در زیر آتش دشمن است باقرخان با ۲۴ مجاهد به کمک امیرخیز آمدهویک جبهه نیزاو بازکرده میگفت دشمن را از امرخیز پس زدیم ستار با یک تیر یک پرچم تسلیم را میانداخت و به جای آن یک پرچم سرخ میزد کوچه امیرخیز آزاد شد وبه کانون مبارزه تبدیل شد همه مبارزین ازهرطرف به صفوف مجاهدان امیرخیز مپیوستند خلاصه ازتبریزکوچه به کوچه و خیابان به خیابان دشمن را پس زدند تبریز آزاد شد و شهربه شهراسم مجاهدان تبریزتمام ایران را درنوردید {میگویند وقتی که تبریزآزاد شد به ستارقره داغی مردم ایران اسم سرداری بعلاوه خان دادند وبه سرداریشان گفتند شما دیگر نه جنگید ازپشت جبهه جنگ را اداره کنید ستارخان این سردارملی وقتی که میبیند چند نفر ازیارانش تیر خوردند باصدای بلند میگوید تفنگ من را بیاورید دشمن بچه ها را قتلعام میکند . آره شما دانشجویان قهرمان امروز باید همه دانشگاه ها را به امیرخیز تبدیل کنید واز هر دانشگاه قهرمانان امیرخیزبرخیزد. بچه ها آماده باشید نظام درخطر است هروقت نطام درخطرباشدقربانی هایش را از بهترین فرزندان ایران میگیرد دفن رزمنده ویا قربانیان خواست یک تعداد مشخصدر دانشگاه ها نشان از ریختن خون بهترینها را دارد باید سینه ها را سپرکرد . از طرف دیگر این طایفه رذل در سهنه ی جهانی حسابی دستشان رو شده بعد از این فشارهای بین الملل چند صد برابرخواهد شد . این دستگیریهای دانشجویان قهرمان در این چند روزنشاندهنده این است باز این اراذل بهریختن خون بهترین فرزندان ایران زمین دندان تیزکرده اند . امروز باید مثل ستارخان با ۱۷ نفر خودرا به قلب دشمن زد .ازیک طرف این همه دستگیری دانشجویان عزیزمان با شیوه های رذل که ازطرف دیگردفن قربانیان در دانشگاه ها از این طرف نیزسیدخندان یا شاه سلطان حسین باز با شعاراصلاحات تمدنها کارناوالها راه انداختی من با اجازه همه دوستان میخواهم اول خطاب به این پرو بگماگرراست میگی یک قطره آزادی بده آن وقت خواهی دید که بساط عقبمانده ات را در ارزچند ساعتچطوریک بار برای همیشه جاروکنیم که تا ابد دیگرپیدایتان نشود . واما چرابه این موجود من کلمه پرو کاربردم؟ میگویند یک روباه گرسنش بود به پیش شیر آمد وگفت قربان چند روز است هیچی نخوردم بعد شیر بهش میگوید برو یک حیوان را بیار برایت شکار کنم روباه میرود یک خررا پیدا میکند وبه خری میگوید بیا برویم جنگل شکمت را سیر کن خری میگوید میترسم روباه میگوید هیچینیست بیا با من خرمیاید وقتی که شیر را میبند در میرود روباه دوباره میرود خر را گول میزند وبهجنگل میاورد این بار شیر با یک خیز خر را شکار میکند و به روباه میگوید مغزش را برای من بیاربقیه مال خودت روباه میرود اول مغ را میخورد کله ی خالی خر را میاورد جلو شیر میگذارد شیریکنگاه میکند میبیند از مغز خبری نیست از روباه میپرسد مغزی چه شد روباه میگوید قربان مغز نداشت شیر بخشم میادروباه میگوید قربان باور کن مغز نداشت او اگر مغز داشت بار اول در رفته بود بار دوم نمی آمد حالا این یارو کهاگر مغز داشت دوباره برنمیگشت قربان همه ی تان خانباباخان ای عزیزان وطن دانشجویان قهرمان
۵م اسفند ۱۳۸۷ - ادریس :
صمیمانه ترین سلام ها را نثار شیر مردان و شیر زنان تلاش در راه آزادی میکنم. باشد که طلوع آفتاب آزادی را یک صدا با هم بر پشت بام ها فریاد زنیم تا گوش آنان را که تاب شنیدن صدای آزادی را ندارند با نوای آزادی بنوازیم.
۵م اسفند ۱۳۸۷ - behrouz :
درود بر شما آقای خانباباخان نظر شما رو خوندم درود بر ستارخان درود بر باقر خان امروز دانشگاه امیرخیز هست دانشجویان یاران ستار درود بر دانشگاه درود بر آزادی پاینده باد ایران
۵م اسفند ۱۳۸۷ - طالبی :
به یاد کشته شدگان جنگبه یاد کشته شدگان خاورانبه یاد قربانیان ۳۰ سال حکومت ترورنماند تا ابد ضحاکپیر پتیارهبگو:بادبادادوباره، صد هزاران بار باره!درفش کاوه بر دوش دلیران.پهلوانان جوانبخت بلند آوازه ی ایرانجوانان! کودکان!مردان! زنان! شیران! پلنگان!برآمد ماه هوشیدر!چراغ عشق بر ایوان هر خانه بر آویزیدگل آتش به هر بامی بر افروزیددهل کوبید و بر نقاره بنوازید.نقل تازه ای دارمنقل هوشیدر!اشعار از محمود کویر
همزمان با اعلام نهایی جمع آوری بیش از ۳۰۰۰ امضا در مخالفت با دفن تابوت های گمنام، تحصن شورای عمومی انجمن پلی تکنیک به تجمع انجامید
امروز با اعلام نهایی جمع آوری بیش از ۳۰۰۰ امضا در مخالفت با دفن شهید در دانشگاه امیرکبیر، دانشجویان روز دوم تحصن در دانشگاه را برگزار کردند. در این تجمع که با حضور دانشجویان مخالف برگزار شد بیش از ۶۰۰ دانشجو شرکت کردند.
تجمع امروز دانشجویان پلی تکنیک در ادامه تجمع اعتراضی روزهای گذشته در اعتراض به دفن تابوت های گمنام و ادامه بازداشت ۴ دانشجوی این دانشگاه از ساعت ۱۱:۳۰ با خواندن شعر “یار دبستانی من” آغاز شد و سپس دانشجویان با سر دادن شعار دانشجوی آزاده حمایت حمایت شروع به حرکت در صحن دانشگاه کردند.
دانشجویان پلاکارد هایی را حمل می کردند که روی آنها نوشته شده بود: “یادمان آری، قبرنه!”، “شهادت را دفن می کنند”، “ما مخالف بودیم و هستیم”، “برای ورود شهیدان دانشجویان را ممنوع الورود می کنند”، “۴ دانشجو بازداشت ۸ دانشجو ممنوع الورود شهیدان آمدند”، “اوین شده دانشگاه، دانشگاه شده قبرستان”
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان در ساعت ۱۲:۳۰ با سر دادن شعارهایی از قبیل “دیکتاتور زمانه شهید شده بهانه”، “بسیجی بی عرضه قرآن کردی به نیزه”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد”، “دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد”، “حراست خجالت خجالت”، به سمت درب اصلی دانشگاه حرکت کردند تا اعتراض خود را به فضای پادگانی دانشگاه و بازداشت دانشجویان و سیاست های دانشگاه در ممنوع الورود کردن دانشجویان و فضای امنیتی حاکم در برابر دربهای دانشگاه اعلام دارند. دانشجویان در ادامه با بازگشت به صحن دانشگاه و سر دادن شعارهای “دانشجوی سهمیه همینه همینه”، “توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد” به بسیجیانی که به سو استفاده از نام شهدا می پردازند اعتراض کردند.
دانشجویان که در چند روز گذشته با ایجاد فضای مباحثه در دانشگاه مخالفت دانشجویان را به گوش مسئولین رسانده بودند طی روزهای اخیر با برخوردهای شدید دانشگاه مواجه گشتند تا جایی که نزدیک به ۲۰ نفر از دانشجویان به دانشگاه ممنوع الورود شدند.
لازم به یادآوری است روز گذشته نیز تحصنی به دعوت انجمن اسلامی برگزار شد که با حضور بیش از ۴۰۰ دانشجوی پلی تکنیک انجام شد و در آن اعلام شد که در روزهای آتی نیز این تحصن ها ادامه دارد و امروز نیز این تحصن به تجمع دانشجویان ختم شد.
در پایان، یاسر ترکمن یکی از اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان با صحبت در میان جمع به بیان این مسئله پرداخت که با توجه به مخالفت اکثریت دانشجویان با دفن تابوت های گمنام در دانشگاه و جمع شدن بیش از ۳۰۰۰ امضا در طی چند روز و اشاره به ممنوع الورودی و بازداشت دانشجویان، به ذکر مواردی از سو استفاده بسیجیان از قهرمانان جنگی پرداخت و ضمن تشکر از دانشجویان شرکت کننده از آنان خواست تا با خواندن شعر یار دبستانی به تحصن خاتمه دهند.
۱۰ دیدگاه » بیان دیدگاه
۴م اسفند ۱۳۸۷ - آناهید :
منهم در اینجا همراه با سایر دوستان و یاران دبستانی فریاد می زنم؛ توپ تانک بسجی دیگر اثر ندارد. دانشجوی زندانی آزاد باید گردد. و دیگر شعارها.دوستان چه خروش زیبا، و حرکت حق طلبانه و استبداد ستیز افتخارانگیزی دارید.درود همه ی دانشجویان سراسر ایران بر شما باد.امیدوارم که ما هم به شما بپیوندیم.
۴م اسفند ۱۳۸۷ - آناهید :
دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد
۴م اسفند ۱۳۸۷ - قاسم :
از هانی که سرشار از توهمات است واقییتهای اطراف خود را نمی بیند. واقعیتهای اطراف خود را باژگونه می بینند. برای مشکلات واقعی راه حلهای مجازی میسازد. آن هاله دور سر از این وهم گرأییها میآید. آنها دریاهای مردم را نمیبینند که از آنها میخواهند شهدای آنها را بازیچه امیال خود نسازند. خیل انبوه دانشجویان را نمیبینند که از آنها میخواهند خانه انهارا گورستان نکنند. هر روز بر رنج خود و ملت خود میافزایند. چه چیز باقی مانده است جز بازگشت به منطق و گشودن چشمها برای دیدن واقییت ها ی اطراف خود و آدمها.
۴م اسفند ۱۳۸۷ - اسلام :
چه بخواهید وچه نخواهید شهدا می آیند.
۴م اسفند ۱۳۸۷ - محمد :
ممنون از سکوت نکردن.مرسی که هنوز ساکت نیستید.
۵م اسفند ۱۳۸۷ - بهاره :
مرگ بر دیکتاتور زنده باد جنبش دانشجوئیبایستم و بخوانیم و تاپای جان بر آرمانهای آزادیخواهانه مان محکم و استوار بمانیم.درود بر دانشجویان آزادیخواه پلی تکنیک.
۵م اسفند ۱۳۸۷ - خانباباخان :
درزمان مشروطیت نیز نیروهای وابسته به دولت مرکزی از هر جای ایران صدای آزادی بگوش میرسید به آنجا حمله مکردند وآزادی خواهان را سرکوب میکردند مثل امروزهمه جای ایران رابهقبرستان تبدیل کرده و تاب و تحمل شنیدن اسم آزادی را نداشتند . شهرها یک به یک سرکوب میشدندوآزادی خواهان در دروازه ها به دار زده میشد . تنها تبریزقهرمان مانده بود وبه مقاومت اعدامه میدادنیروی مهاجم تبریز قهرمان را توپ باران میکرد واز طرف دیگر همه ی راه های که از دیگر شهرها و روستاها که به تریزمیآمد قط کرده بودند مبارزین تبریز دیگر نه آزوغه نه فشنگ هیچی نداشتند بعدازجنگهای طولانی تبریز نیز سقوط کرد . نیروی دولتی که از تبریز و از قهرمانان تبریزمیترسید اعلامکرده بود که همه باید بالای درهایشان یک بیرق { پرچم} سفید بزنند که آن وقت در امان هستند. اکثر جنگجویان محلات نیزاین کار را کردند بجز یک کوچه اسم آن کوچه {کوچه امیرخیز بود} در آنجا مرد پایدار به اسم ستار{ قره داغی }بجای بیرق سفید بیرق پرچم سرخ حسینی را به بالای در زد {پدربزرگ بنده نیز در آن زمان همرزم ستار قره داغی بود} میگفت ۱۷ نفربودیم ستارخطاب به ما گفت هر کس میخواهد بجنگد وتبریز را پس بگیرد دستش را بلند بکند میگفت همه ی ۱۷ نفر دست بلندکردیم وباهم پیمان بستیم که تا آخرین نفس و تا آخرین نفربجنگیم میگفت باقرخان در آنجا نبود او یکجای دیگر بود از همدیگر خبرنداشتیم قبل از ظهربود که نیروی تجاوزگربه کوچه ی امیرخیز رسید ومیگفت ما نیز آماده بودیم آنها با دیدن پرچم سرخ خانه را زیرآتش سنگین گرفتند ما نیزبه روی آنها آتش باز کردیم ومیگفت ستاربا صدای بلند گاه گاه خطاب به این ۱۷ مجاهد میگفت آهای آهای آنام قربان و میگفت بعد ازمدتی جنگ جانانه نیروی سرکوبگر یواش یواش آتشش پائین آمد نگو به باقرخانخبردادند که ستاربا ۱۷ مجاهدش در زیر آتش دشمن است باقرخان با ۲۴ مجاهد به کمک امیرخیز آمدهویک جبهه نیزاو بازکرده میگفت دشمن را از امرخیز پس زدیم ستار با یک تیر یک پرچم تسلیم را میانداخت و به جای آن یک پرچم سرخ میزد کوچه امیرخیز آزاد شد وبه کانون مبارزه تبدیل شد همه مبارزین ازهرطرف به صفوف مجاهدان امیرخیز مپیوستند خلاصه ازتبریزکوچه به کوچه و خیابان به خیابان دشمن را پس زدند تبریز آزاد شد و شهربه شهراسم مجاهدان تبریزتمام ایران را درنوردید {میگویند وقتی که تبریزآزاد شد به ستارقره داغی مردم ایران اسم سرداری بعلاوه خان دادند وبه سرداریشان گفتند شما دیگر نه جنگید ازپشت جبهه جنگ را اداره کنید ستارخان این سردارملی وقتی که میبیند چند نفر ازیارانش تیر خوردند باصدای بلند میگوید تفنگ من را بیاورید دشمن بچه ها را قتلعام میکند . آره شما دانشجویان قهرمان امروز باید همه دانشگاه ها را به امیرخیز تبدیل کنید واز هر دانشگاه قهرمانان امیرخیزبرخیزد. بچه ها آماده باشید نظام درخطر است هروقت نطام درخطرباشدقربانی هایش را از بهترین فرزندان ایران میگیرد دفن رزمنده ویا قربانیان خواست یک تعداد مشخصدر دانشگاه ها نشان از ریختن خون بهترینها را دارد باید سینه ها را سپرکرد . از طرف دیگر این طایفه رذل در سهنه ی جهانی حسابی دستشان رو شده بعد از این فشارهای بین الملل چند صد برابرخواهد شد . این دستگیریهای دانشجویان قهرمان در این چند روزنشاندهنده این است باز این اراذل بهریختن خون بهترین فرزندان ایران زمین دندان تیزکرده اند . امروز باید مثل ستارخان با ۱۷ نفر خودرا به قلب دشمن زد .ازیک طرف این همه دستگیری دانشجویان عزیزمان با شیوه های رذل که ازطرف دیگردفن قربانیان در دانشگاه ها از این طرف نیزسیدخندان یا شاه سلطان حسین باز با شعاراصلاحات تمدنها کارناوالها راه انداختی من با اجازه همه دوستان میخواهم اول خطاب به این پرو بگماگرراست میگی یک قطره آزادی بده آن وقت خواهی دید که بساط عقبمانده ات را در ارزچند ساعتچطوریک بار برای همیشه جاروکنیم که تا ابد دیگرپیدایتان نشود . واما چرابه این موجود من کلمه پرو کاربردم؟ میگویند یک روباه گرسنش بود به پیش شیر آمد وگفت قربان چند روز است هیچی نخوردم بعد شیر بهش میگوید برو یک حیوان را بیار برایت شکار کنم روباه میرود یک خررا پیدا میکند وبه خری میگوید بیا برویم جنگل شکمت را سیر کن خری میگوید میترسم روباه میگوید هیچینیست بیا با من خرمیاید وقتی که شیر را میبند در میرود روباه دوباره میرود خر را گول میزند وبهجنگل میاورد این بار شیر با یک خیز خر را شکار میکند و به روباه میگوید مغزش را برای من بیاربقیه مال خودت روباه میرود اول مغ را میخورد کله ی خالی خر را میاورد جلو شیر میگذارد شیریکنگاه میکند میبیند از مغز خبری نیست از روباه میپرسد مغزی چه شد روباه میگوید قربان مغز نداشت شیر بخشم میادروباه میگوید قربان باور کن مغز نداشت او اگر مغز داشت بار اول در رفته بود بار دوم نمی آمد حالا این یارو کهاگر مغز داشت دوباره برنمیگشت قربان همه ی تان خانباباخان ای عزیزان وطن دانشجویان قهرمان
۵م اسفند ۱۳۸۷ - ادریس :
صمیمانه ترین سلام ها را نثار شیر مردان و شیر زنان تلاش در راه آزادی میکنم. باشد که طلوع آفتاب آزادی را یک صدا با هم بر پشت بام ها فریاد زنیم تا گوش آنان را که تاب شنیدن صدای آزادی را ندارند با نوای آزادی بنوازیم.
۵م اسفند ۱۳۸۷ - behrouz :
درود بر شما آقای خانباباخان نظر شما رو خوندم درود بر ستارخان درود بر باقر خان امروز دانشگاه امیرخیز هست دانشجویان یاران ستار درود بر دانشگاه درود بر آزادی پاینده باد ایران
۵م اسفند ۱۳۸۷ - طالبی :
به یاد کشته شدگان جنگبه یاد کشته شدگان خاورانبه یاد قربانیان ۳۰ سال حکومت ترورنماند تا ابد ضحاکپیر پتیارهبگو:بادبادادوباره، صد هزاران بار باره!درفش کاوه بر دوش دلیران.پهلوانان جوانبخت بلند آوازه ی ایرانجوانان! کودکان!مردان! زنان! شیران! پلنگان!برآمد ماه هوشیدر!چراغ عشق بر ایوان هر خانه بر آویزیدگل آتش به هر بامی بر افروزیددهل کوبید و بر نقاره بنوازید.نقل تازه ای دارمنقل هوشیدر!اشعار از محمود کویر