۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

مرواریدی دیگر ، یک رویارویی پرشگون

[چپ و راست، دریافتی 11 فروردین 1388]
بيژن نيابتی
یادداشت سیاسی

درخواست آمرانه خامنه ای در ملاقاتش با جلال طالبانی مبنی بر ضرورت عاجلانه عمل کردن دولت عراق به مفاد توافقات دوجانبه در مورد مجاهدین و ورود مستقیم راس رژیم به معادله پردردسر حضور نیروهای فعلا غیرمسلح ارتش آزادیبخش در عراق ، ناخودآگاه به کلید زدن به پروژه ای منتهی شده است که نتیجه آن هر چه باشد تامین کننده منافع رژيم نخواهد بود . رژيم " جمهوری اسلامی" همواره نشان داده است که اگر چه در معادلات جهانی بسا ماهرانه عمل کرده است ، لیکن در برخورد با معضلات درونی و بویژه واقعیت وجودی مجاهدین به مثابه دشمنترین دشمنانش ، هرگزازهیچ عقلانیتی برخوردار نبوده است . سفر رفسنجانی و بدنبال آن لاریجانی به عراق که در راس آن حل وفصل معضل مجاهدین قرار داشت، در کنار اعلام خبر سقوط یک هواپیمای بی سرنشین رژيم توسط ارتش آمریکا در نزدیکی اشرف، به بار تبلیغاتی روندی که برعلیه اشرف، توسط وابستگان به رژيم ایران درعراق دنبال می شود ، ابعاد مضاعف داده است .

ادامه این روند به باور من نهایتا به سمت قطب بندی نیروهای سیاسی عراق حول مقوله ماندن و رفتن مجاهدین ازعراق در کادر کلان تر دوری یا نزدیکی نیروهای مذکور به رژيم حاکم برایران خواهد رفت. هرچه که این مسئله بیشتر کش داده شود ، روند مزبور شدت و حدت بیشتری خواهد یافت و این برای مجاهدین و به تبع آن اپوزیسیون رادیکال " جمهوری اسلامی" چیزی جز خیر و برکت مضاعف به ارمغان نخواهد آورد .

نمی دانم چرا آنچه که در عراق در جریان است ، برایم بگونه حیرت انگیزی عملیات تدافعی مروارید را در روزهای آغازین سال 1370 تداعی می کند . درست در همین روزهای ورود به سال نو و پایان سال کهنه ! درست با همین نیروها و با همین صف بندی ! درست با همین محتوا ولی البته با شکلی دیگر .

آنجا هم رژيم بود و صف طویلی ازهمین موفق الربیعی ها و طالبانیها که آمده بودند تا از فرصت شکست عراق در مقابل آمریکا استفاده کرده و تهدید مجاهدین مسلح را یکبار برای همیشه از سر باز کنند . آمده بودند تا با گذار ازدیوار ارتش آزادیبخش به بغداد روند . در بلندی دیوار اما، بشدت دچار اشتباه محاسبه بودند . شکست رژيم و مزدوران محلیش در آنروز، مجاهدین و ارتش آزادیبخششان را در صحنه سیاسی ، چند مدار به بالا پرتاب کرد و تعادل جدیدی را در کنش و واکنش نسبت به رژيم عراق و به تبع آن کشورهای دیگر مخالف رژیم در منطقه بویژه اردن و عربستان ، بدنبال داشت .

تهاجم دیوانه وار امروز رژیم اما دیگر کمتر ناشی از اشتباه محاسبه است ! از قضا بیشتر نشاندهنده تشخیص درستش در محاسبه تهدید بالقوه حضور یک نیروی منسجم و بشدت سازمانیافته و تا بن استخوان متعهد به سرنگونی تام و تمام ارتجاع جنایتکار حاکم بر ایران ، بی هیچ شکافی است .

درانتهای این سیاست رذیلانه و در عین حال ابلهانه ، دو راه حل بیشتر موجود نیست . یا باید نهایتا قرارگاه اشرف برچیده شود و یا دوباره دولت عراق عقب نشینی کند . راه سومی موجود نیست ! با این تفاوت که عقب نشینی اینبار دولت عراق کیفا با عقب نشینیهای چند ساله اخیر متفاوت حواهد بود .
و اما موفقیت شق اول در محور خود اساسا به موافقت مجاهدین با انتقال نیروهایشان از اشرف نیاز دارد و لاغیر . تردیدی وجود ندارد که مجاهدین به هیچ قیمتی حاضر به گردن گذاشتن به منویات پلید سیاستگذاران عراقی وابسته به رژيم " جمهوری اسلامی " نخواهند بود .

بنابراین برای موفقیت شق اول، دولت عراق در تمامیت خود و نه فقط با امریه های امثال موفق الربیعی تحت امر رژيم ولایت فقیه ، می بایستی ابتدا تمامی قوانین و قراردادهای بین المللی را که تا کنون امضا کرده و خود را بدانها متعهد دانسته است ، به زیر پا بگذارد ، مارک وابستگی به رژيم ایران را که خود فعلا منکر آن است ، بدست خود بر پیشانیش مهر کند و نهایتا در پیش چشمان نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف، در زیر چشم سازمانهای جهانی و ارتش رسانه ای بسیج شده توسط مجاهدین و برغم شبکه عریض و طویل ارتباطات گسترده آنان با جامعه عراق و نیروهای سیاسی و تشکیلات مدنی ، حمام خون راه بیندازد . راه دیگری موجود نیست !

آنروزی هم که آن ژنرال آمریکایی با کوماندوهای تا دندان مسلحش ، در حالی که آسمان اشرف را هواپیماهای ب ـ 52 و هلیکوپترهای نظامی سیاه کرده بودند ، آمده بود تا تصمیم دولت متبوعش مبنی بر تسلیم و به اسارت درآوردن نیروهای مسلح ارتش آزادیبخش را به فرمانده اشرف ابلاغ کند ، جز این نبود . پاسخ مسئول اول مجاهدین اما معادلات افسر ارشد دولت اشغالگر را به هم می ریزد !

" ما را با هیچ کس بجز رژیم حاکم بر ایران جنگی نیست . با شما نیز هم ! در این جنگ نابرابر اما ، چه با آن رزيم شاه و چه با این رژيم شیخ ، یک واژه را ازهمان آغاز در فرهنگ لغاتمان وارد نکرده ایم و آن واژه ننگ آلود تسلیم است . بنابراین برای شما یک راه بیشتر وجود ندارد و آن اینست که تمامی ما را در اینجا و از همین نقطه به رگبار ببندید و قتل عام کنید ....... "

باقی ماجرا را همگان کم وبیش می دانند . هیچ چیز ارتش آزادیبخش تغییر نمی کند الا آن که سلاح هایشان جمع آوری می شود . گذشتن از سلاح که همچون شیره جان مجاهدین و دلیل وجودی ارتش آزادیبخش بوده و هست، در مقابل بدیل ارزانی نبوده است . بدیل گرانبهای " استاتو " یا موقعیت افراد حفاظت شده ، هم در آن شرایط خطیر و هم در این شرایط خطیر ، بسا وبسا بیشتر از هر گونه سلاحی بقای نیروهای متشکل ارتش مذکور را تضمین کرده و می کند .

آری " استاتو" ، آن سلاح برتری است که توسط دولت اشغالگر در اختیار ارتش آزادیبخش گذاشته شده و دولت مذکور را و فقط دولت مذکور را تا آخرین روزی که موقعیت نیروی اشغالگر در عراق را با خود حمل می کند ، مسئول و متعهد به حفاظت از اشرف کرده است .

کوتاه سخن ، اگر نخواهیم که به یاوه های امثال موفق الربیعی مبنی بر فرستادن گشت پلیس به درون قرارگاه و نصب پرچم عراق در اشرف که همواره در زمان حکومت سابق عراق هم از استاتوی سفارت ایران برخوردار بوده و .... پشیزی ارزش قائل شویم که من شخصا هم قائل نمی شوم ، بنابراین در مقابل یک گزینه واقعی و عملی بیشتر وجود ندارد . عقب نشینی دولت عراق یا بازگشت به شرایط پیش از ژانویه 2008 . با این تفاوت بنیادین که تعادل سیاسی متعاقب آن اساسا با تعادل کنونی تفاوتی کیفی خواهد داشت و به تبع آن صحنه سیاسی نیز به گونه ای دیگر چیده خواهد شد . تا آنروز هر چه که وضعیت ناپایدار کنونی کش پیدا کند ، به ضرر مجاهدین نخواهد بود . پوشش رو به گسترش سیاسی و اعلام موضعگیریهای نیروها ، احزاب و شخصیتهای عراقی و بین المللی در زیر یک چتر رسانه ای قوی و مداوم و پیگرانه از سویی و پافشاری رژيم مدعی مدیریت دنیا ! مبنی بر ضرورت اخراج مجاهدین بی سلاح و محصور در بیابانهای عراق از سوی دیگر ، کفه پیگیر ترین دشمنان رژيم ولایت را درهیئت یک آلترناتیو بالقوه ، سنگینتر کرده و همانگونه که در شهریور گذشته در مصاحبه ای اشاره کرده بودم ، مجاهدین از این داستان قدرتمندتر بیرون خواهند آمد .

اینها همه را نمی بایست به هیچ وجه به معنای عادی بودن و عدم حساسیت فوق العاده شرایط کنونی در عراق ، تلقی کرد . نه اصلا ! هنوزهیچ چیز تعیین تکلیف نشده است . بنابراین باید فشار سیاسی و حقوقی بر دولت عراق و ایالات متحده آمریکا در ضرورت عمل به قراردادهایی که امضا کرده اند را همچنان حفظ کرد . موضعگیری درست سیاسی ، مجکومیت بی اما و اگر تعرض دولت عراق به مجاهدین و تلقی آن به مثابه تعرض به کل اپوزیسیون " جمهوری اسلامی" می باشد . در این رابطه بی تردید موضعگیری 28 اسفند رفقایم در حزب کمونیست کارگری حکمتیست ، یک موضعگیری اصولی و شایان تقدیر است .

اختلافات تئوریک ما با مجاهدین برای هیچکس، جدا ازلات و لمپنهای به خدمت رژيم درآمده ضد مجاهد، چه در اپوزیسیون و چه حتی برای خود رژيم ، راز سر به مهری نیست . اما کسی تردید نداشته باشد که در دشمنی آشتی ناپذیرمان با این رژيم ضد بشری به لحاظ سیاسی تن واحدیم . بی هیچ شکافی !


بیژن نیابتی ، 11 فروردین 1388 bijanniabati@hotmail.com