[افتاب، 27 ارديبهشت 1388]
در بیانیهای با موضوع نهاد روحانیت و مرجعیت مطرح شد:
آفتاب: محسن رضایی در بیانیهای که با موضوع نهاد روحانیت و مرجعیت صادر کرده تاکید کردهاست که با اعتقاد و التزام به فرمایش حضرت امیر در نامه به مالک اشتر، حضور فراگیر ناظران غیر محسوس را برنامهریزی و نهادینه خواهد کرد و در این خصوص از همراهی و همکاری طلاب و فضلای حوزه که امین و مورد اعتماد ملت هستند، حداکثر بهرهمندی را خواهد داشت.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، متن بیانیه به این شرح است:
آشنایی با نهاد روحانیت
از سال 1346 که نوجوانی دبیرستانی بودم، با کمک متولی مسجدی در مسجد سلیمان، کتابخانهای را زیر نظر روحانی مسجد تشکیل دادیم و با راهنمایی ایشان انجمن دین و دانش را تأسیس کردیم و از این طریق با نهاد روحانیت آشنا شدم. از آن تاریخ تا به امروز، هیچ مساله مهمی در زندگیام نبوده است که نقش روحانیت و مرجعیت را در آن ندیده باشم.
حوادث انقلاب اسلامی و دوره دفاع مقدس، باشکوهترین حضور و جلوه روحانیت در عرصههای اجتماعی و سیاسی بود که از نزدیک شاهد آن بودم و در تمامی این حوادث خود را در کنار روحانیت میدیدم و به عنوان سربازی وفادار، دلسوز و متعهد برای تحقق رسالت دین مبین اسلام و آرمانهای مقدس نهاد رفیع مرجعیت و حوزههای علمیه و شکلگیری نظام و جامعه اسلامی و عزت و اعتلای روزافزون آن تلاش میکردم.
نهضت حضرت امام راحل و قرار گرفتن اینجانب در کنار ایشان، مهمترین نقطه عطف در زندگی من بوده است. در این دوره سیساله، توفیق ارتباط مستقیم و مشاوره با آیات بزرگواری چون شهید علامه مطهری، آیتالله دکتر بهشتی و...(رضوان الله علیهما) را داشتم و از محضر آیات عظام گلپایگانی، مرعشی، فاضل لنکرانی، شیخ جواد تبریزی (نوّرالله مضاجعهم)، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی، شبیری زنجانی، موسوی اردبیلی ، تهرانی ، نوری همدانی ، صانعی و... (دامت برکاتهم) و حضرات آیات هاشمی رفسنجانی، راستی کاشانی، طاهری خرمآبادی و جلالی خمینی (دامت توفیقاتهم) مستفیض بوده و هستم.
امروز که به گذشته رابطه خود با روحانیت و مرجعیت نگاه میکنم میبینم که نه تنها در بعد معنوی از برکات و فیوضات آنان بهرهمند شدهام بلکه در بعد معرفتی و هدایت سیاسی نیز راهنمای بزرگ من بودند و اگر تا امروز در مسیر خدمت به مردم و اسلام بودهام بی ارتباط با تعامل مستمر روحانیت و مرجعیت نبوده است.
جایگاه و موقعیت ویژه نهاد مرجعیت، روحانیت و حوزههای علمیه
روحانیت اسلام در طول تاریخ پیشرو و طلیعهدار حرکتهای حقطلبانه ملتها در برابر ظلم حکام، تجاوز بیگانگان و کج رویهای جاهلان بوده است و این موضوع را میتوان در نهضتهای اسلامی مردم عراق علیه استعمار انگلیس، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، انقلاب اسلامی ایران و حتی در راهبردهای آرام مثل اصلاحات علامه مجلسی در دولت صفوی جستجو نمود.
در کنار مرزبانی هوشمندانه و مقتدرانه نهاد روحانیت و مرجعیت از حریم دین و پاسداری و صیانت این نهاد مقدس از دیانت تودههای مردم، نقش برجسته و مؤثر علمای بلاد و روحانیت محلی را باید ارج نهاد که با بسیج تودههای مردم در مقابل تجاوزات مرزی، افتخارات بزرگی را آفریدهاند که از آن جمله میتوان به مقاومت مردم خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان که با هدایت، حمایت و تشویق روحانیت در مقابل اشغالگران انگلیسی و پرتغالی صورت گرفته است و نیز به جنگهای طولانی بین روسیه و ایران در استانهای شمالی و آذربایجان که مقاومت دلیرانه مردم با هدایت و حمایت روحانیت، هدایت و ساماندهی میشد؛ اشاره کرد.
نمونه بارز این پایگاه مردمی و هدایت و روشنگری متعهدانه روحانیت، پیدایش انقلاب اسلامی ایران است که ریشه در بیداری، شجاعت و صلابت روحانیت اصیل اسلام دارد. به خصوص زعیم عالیقدر آن، حضرت امام خمینی (قدسسره) که خود نیز، ثمره پر برکتی از حوزه مقدسه علمیه است.
روحانیت شیعه در طول تاریخ زرّین خود، نقش محوری و حیاتی در تعدیل جامعه و رویگردانی آن از افراطگراییهای سیاسی ایفا کرده است. بافت مذهبی جوامع شیعی و طبعاً پیوند یکایک مردم با کانون مرجعیت دینی، همواره از ظهور جریانهای خود سر جلوگیری کرده و یا پس از بروز، آنها را به حاشیه برده است.
نقشآفرینی بیبدیل روحانیت اصیل در اتحاد تودههای میلیونی و ایستادگی و مقاومت آنان در برابر طاغوت تا سر حد شهادت و تا مرز پیروزی و فداکاریهای چشمگیر و فراموش نشدنی روحانیت عزیز اسلام در جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس (که در این عرصه، بیش از سه هزار و پانصد شهید روحانی و طلبه را تقدیم انقلاب اسلامی کردند و بالاترین میزان شهید را نسبت به همه اقشار دارند) و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی امری است که به وضوح خورشید، در تاریخ درخشان میهن اسلامی، به ثبت رسیده و البته ملت عظیم الشأن ایران اسلامی، هرگز آن را فراموش نخواهد کرد و نیز انتظار دارد که حوزههای علمیه با لحاظ شرایط زمانی و مکانی در حفظ و ترویج معارف اصیل اسلامی از طریق تربیت و آموزش عالمان وارسته و حاملان دین بکوشند؛ از حریم دیانت و شریعت پاسداری نمایند. و اجرای هرچه بیشتر احکام و موازین اسلامی و التزام آحاد افراد جامعه و کارگزاران دولت به اصول، مبانی، باورها، فضایل و ارزشهای اسلامی را مطالبه نمایند.
با توجه به چنین موقعیت مستحکم و سرنوشتساز نهاد مقدس روحانیت و مرجعیت و کارکردهای بیبدیل آن در اقتدار و عزت دولتها و ملتهای اسلامی،
معتقد هستم که:
1. ولایت فقیه میراث ماندگار حضرت امام خمینی (قدس سره) است که امروز در وجود مبارک مقام معظم رهبری (مدظله العالی) متجلی است. افتخار دولت اسلامی آن است که خود را در همه حال مجری رهنمودهای ولی فقیه بداند.
2. رهبری، مرجعیت و روحانیت سه رکن اساسی هدایت جامعه ما هستند که مرجعیت از دل روحانیت بیرون میآید و رهبری از دل مرجعیت سرچشمه میگیرد و این سه با همدیگر، یک مجموعه الهی ـ معنوی و سیاسی ـ اجتماعی را در جامعه به وجود آورده است و دولت ما خود را موظف میداند که قدر و منزلت دینی این سه رکن اساسی را با تمام وجود حفظ بکند.
3. حوزههای علمیه باید استقلال کامل خود را حفظ کنند و این دولتها و نهادهای حکومتی هستند که باید خود را وابسته به حوزهها و مرجعیت دینی بدانند.
4. نهاد مرجعیت باید دارای اعتلای کامل باشد و حکومت و دولتمردان نباید خود را مستغنی از این نهاد رفیع بدانند.
5. حوزههای علمیه کانون پرورش شخصیتهای علمی، سیاسی و اجتماعی گوناگون از رهبری نظام گرفته تا رؤسای قوا و فقهاء شورای نگهبان، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، بخش عمدهای از قضات کشور و... هستند و دولتها باید خود را موظف بدانند که با رجوع به حوزهها و حمایت کامل و پشتیبانی از نهاد روحانیت به مسوولیت و رسالت خود عمل کنند؛ «در این خصوص در طول دولتهای گذشته کوتاهیهای اساسی شکل گرفته است.»
6. علمای بلاد، روحانیت معظم، طلاب، فضلا و محققان حوزه و به خصوص طلاب و فضلای مقیم سراسر کشور باید نقش محوری در تحول و تعالی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داشته باشند و حاکمیت را به سمت و سوی صواب رهنمون و دولتمردان را از ارشادات خود محروم ننمایند. لکن این امر با دست خالی و امکانات محدود هرگز ممکن نیست و دولتها در این جهت مدیون و بدهکار روحانیت و حوزههای علمیه هستند.
7. پرتوافکنی نظام جمهوری اسلامی ایران و الهامبخشی آن به جهان اسلام در گرو تولید و انتشار اندیشههای اسلامی ناب از سوی نهاد مرجعیت، روحانیت و حوزههای علمیه است. تحقق این مهم، نیازمند برنامههای بلندمدت راهبردی و کاربردی است و با حمایت و پشتیبانی کامل دولتها از مراکز علمی، پژوهشی، اساتید و فضلای حوزه و همفکری، همکاری و همراهی فرهیختگان، اساتید و دانشگاهیان محقق خواهد شد.
8. بسط نشاط اجتهادی، تولید فکر علمی و دینی و ترویج شجاعت نقد و مناظره، آزاداندیشی و نظریهپردازی، رویه علمای سلف و فرهنگ دیرینه حوزههای علمیه است که با نهادینه شدن آن در فضای علمی و فرهنگی کشور راه شکوفایی و خلاقیت هموار میشود و دستیابی به پیشرفتهای علمی (بویژه در حوزه علوم انسانی) و توسعه یافتگی پایدار و همهجانبه ایران اسلامی فراهم میگردد.
9. باید نقش محوری و راهبری استراتژیک روحانیت و حوزههای علمیه، در بیداری امتهای اسلامی برنامهریزی شود و دولت اسلامی با اعتقاد راسخ و بر اساس برنامه مشخص به نهاد روحانیت و حوزههای علمیه مراجعه بکند و همه الزامات و اقتضائات را نه در شعار بلکه در عمل بپذیرد.
این موارد حیاتی عبارتند از:
الف) همراهسازی پیشرفتهای مادی با معنویت و اخلاق
ب) تغذیه قوانین موضوعه و مدیران عالی رتبه از اندیشه و عقبه اسلامی
ج) گرایش دادن شخصیتهای علمی و فکری نظام و جامعه اسلامی در جهت تعمیق معرفت و بصیرت دینی و نهادینه شدن ارزشهای اسلام
د) حرکت بخشی نظام اسلامی به سمت اعتلای دین و ترویج شعائر مذهبی و تثبیت عزت ملی و اقتدار منطقهای و جهانی
هـ) داشتن نقش ارشادی در مورد عملکرد رسانه ملی و دیگر دستگاههای فرهنگی
و) تولید اندیشههای ناب اسلامی و تدوین برنامهها و بستههای علمی، راهبردی و کاربردی در زمینههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی
ز) مهندسی تمدن اسلامی با تبیین و ترویج منطقی اصول، مبانی و خطوط اصلی انقلاب اسلامی
بخشی از راهکارها و برنامههای مورد نظر در ارتباط با روحانیت و حوزههای علمیه
1. حوزههای علمیه باید به عنوان متولیان فرهنگ دینی، امکانات و تجهیزات نرمافزاری و سختافزاری و فرصتهای دسترسی به واقعیتهای جامعه و ارایه اسلام ناب را با آسانترین و مطمئنترین شیوه در اختیار داشته باشند و این وظیفه دولت است که شرایط لازم و کافی را برای حوزههای علمیه، علمای بلاد و سازمان روحانیت فراهم بکند.
2. با مراجع معظم تقلید ارتباط مستقیم و تبادل نظر مستمر را برنامهریزی کردهام و با اهتمام وجدیت تمام رهنمودها، تذکرات و نصایح حکیمانه حضرات معظم را که به طور مستقیم و یا از طریق نمایندگان محترم آنان به دولت ارایه خواهد شد، مورد توجه تام و تمام قرار خواهم داد.
3. دولت باید در رفع کاستیهای حوزههای علمیه و دغدغههای علمای بلاد، طلاب و فضلای سراسر کشور، با اهتمام و التزام به استقلال نهاد روحانیت و حوزههای علمیه، به وظایف سنگین خود عمل بکند:
أ) ایجاد زیرساختهای تحول معرفتی و شکوفایی علمی را اعم از تقویت و توسعه مراکز تحقیقاتی، آموزشی، فرهنگی و...
ب) تدارک شرایط و امکانات لازم و کافی را برای فضلا و پژوهشگران
ج) پیشبینی و تامین امکانات جهت تشویق نویسندگان و چاپ و تکثیر آثار آنها
د) با ایجاد مرکز جامع ارتباطات و اطلاعرسانی تخصصی و کاربردی، امکان دسترسی طلاب، فضلا و محققان حوزههای علمیه به آخرین اطلاعات، اسناد و مدارک علمی و شبهات، سؤالات، انتظارات، مشکلات، نیازها و دغدغهها، را در سطح ملی و جهانی فراهم کند.
4. همانگونه که رهبر معظم انقلاب ـ مدظله العالی ـ فرمودهاند؛ حوزههای علمیه و مجموعه نهاد روحانیت، یک دستگاه تولیدی و کارخانه عظیم تربیت نیروی انسانی است، در این راستا با همفکری علما، اساتید، طلاب و فضلا برنامهای جامع و عملیاتی تدوین خواهیم کرد تا شخصیتهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به تناسب نیازهای نظام و جامعه اسلامی پرورش یافته و از حوزههای علمیه به سراسر کشور سرازیر گردد.
5. از تولیدات علمی و پژوهشی علماء و فضلاء پشتیبانی کامل و برنامهریزی شده خواهم داشت.
6. مراکز علمی، پژوهشی و فرهنگی حوزههای علمیه را به منظور تولید علم دینی و نشر فرهنگ و اندیشه اسلامی تقویت و پشتیبانی کرده و فرصتهای برابر را برای همه مراکز و مؤسسات علمی و اساتید، فضلا و محققان فراهم میکنیم.
7. با تشکیل چندین مرکز منطقهای جهت ساماندهی و هدایت امور فرهنگی آن منطقه، شرایط و الزامات نقشآفرینی مؤثر طلاب و فضلای حوزه جهت رصد مشکلات و تهاجم فرهنگی دشمنان و مواجهه مقتدرانه با هجمههای فکری ایادی استکبار را فراهم میکنم.
8. با تأسیس مرکز آموزش دینی کارگزاران نظام اسلامی مدیران عالی رتبه، محققان، کارشناسان و حتی مدیران اجرایی را از اندیشههای ناب و عقبه اسلامی در طول سنوات مدیریتی تغذیه مستمر نموده توان تشخیص و قدرت عمل آنان را میافزاییم.
9. بالا رفتن انتظارات عمومی جامعه از روحانیت شیعه در کل جهان فرصت مغتنمی است که میبایست حوزههای علمیه جهت تحکیم و گسترش پایههای فکری جامعه، توسعه کمی و کیفی پیدا کنند و این امر نیاز به پشتیبانی مادی دولت از حوزهها را دارد که باید در چارچوب عزت و استقلال هزار ساله حوزههای علمیه این مهم عملی شود و بنده خود را متعهد به تحقق این امر میدانم.
10. با اعتقاد و التزام به فرمایش حضرت امیر در نامه به مالک اشتر، حضور فراگیر ناظران غیر محسوس را برنامهریزی و نهادینه خواهم کرد و در این خصوص از همراهی و همکاری طلاب و فضلای حوزه که امین و مورد اعتماد ملت هستند، حداکثر بهرهمندی را خواهم داشت.
11. با مراجع معظم تقلید ارتباط مستقیم و تبادل نظر مستمر را برنامهریزی کردهام و با اهتمام وجدیت تمام رهنمودها، تذکرات و نصایح حکیمانه حضرات معظم را که به طور مستقیم و یا از طریق نمایندگان محترم آنان به دولت ارایه خواهد شد، مورد توجه تام و تمام قرار خواهم داد.
در بیانیهای با موضوع نهاد روحانیت و مرجعیت مطرح شد:
آفتاب: محسن رضایی در بیانیهای که با موضوع نهاد روحانیت و مرجعیت صادر کرده تاکید کردهاست که با اعتقاد و التزام به فرمایش حضرت امیر در نامه به مالک اشتر، حضور فراگیر ناظران غیر محسوس را برنامهریزی و نهادینه خواهد کرد و در این خصوص از همراهی و همکاری طلاب و فضلای حوزه که امین و مورد اعتماد ملت هستند، حداکثر بهرهمندی را خواهد داشت.
به گزارش گروه سیاسی آفتاب، متن بیانیه به این شرح است:
آشنایی با نهاد روحانیت
از سال 1346 که نوجوانی دبیرستانی بودم، با کمک متولی مسجدی در مسجد سلیمان، کتابخانهای را زیر نظر روحانی مسجد تشکیل دادیم و با راهنمایی ایشان انجمن دین و دانش را تأسیس کردیم و از این طریق با نهاد روحانیت آشنا شدم. از آن تاریخ تا به امروز، هیچ مساله مهمی در زندگیام نبوده است که نقش روحانیت و مرجعیت را در آن ندیده باشم.
حوادث انقلاب اسلامی و دوره دفاع مقدس، باشکوهترین حضور و جلوه روحانیت در عرصههای اجتماعی و سیاسی بود که از نزدیک شاهد آن بودم و در تمامی این حوادث خود را در کنار روحانیت میدیدم و به عنوان سربازی وفادار، دلسوز و متعهد برای تحقق رسالت دین مبین اسلام و آرمانهای مقدس نهاد رفیع مرجعیت و حوزههای علمیه و شکلگیری نظام و جامعه اسلامی و عزت و اعتلای روزافزون آن تلاش میکردم.
نهضت حضرت امام راحل و قرار گرفتن اینجانب در کنار ایشان، مهمترین نقطه عطف در زندگی من بوده است. در این دوره سیساله، توفیق ارتباط مستقیم و مشاوره با آیات بزرگواری چون شهید علامه مطهری، آیتالله دکتر بهشتی و...(رضوان الله علیهما) را داشتم و از محضر آیات عظام گلپایگانی، مرعشی، فاضل لنکرانی، شیخ جواد تبریزی (نوّرالله مضاجعهم)، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی، شبیری زنجانی، موسوی اردبیلی ، تهرانی ، نوری همدانی ، صانعی و... (دامت برکاتهم) و حضرات آیات هاشمی رفسنجانی، راستی کاشانی، طاهری خرمآبادی و جلالی خمینی (دامت توفیقاتهم) مستفیض بوده و هستم.
امروز که به گذشته رابطه خود با روحانیت و مرجعیت نگاه میکنم میبینم که نه تنها در بعد معنوی از برکات و فیوضات آنان بهرهمند شدهام بلکه در بعد معرفتی و هدایت سیاسی نیز راهنمای بزرگ من بودند و اگر تا امروز در مسیر خدمت به مردم و اسلام بودهام بی ارتباط با تعامل مستمر روحانیت و مرجعیت نبوده است.
جایگاه و موقعیت ویژه نهاد مرجعیت، روحانیت و حوزههای علمیه
روحانیت اسلام در طول تاریخ پیشرو و طلیعهدار حرکتهای حقطلبانه ملتها در برابر ظلم حکام، تجاوز بیگانگان و کج رویهای جاهلان بوده است و این موضوع را میتوان در نهضتهای اسلامی مردم عراق علیه استعمار انگلیس، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، انقلاب اسلامی ایران و حتی در راهبردهای آرام مثل اصلاحات علامه مجلسی در دولت صفوی جستجو نمود.
در کنار مرزبانی هوشمندانه و مقتدرانه نهاد روحانیت و مرجعیت از حریم دین و پاسداری و صیانت این نهاد مقدس از دیانت تودههای مردم، نقش برجسته و مؤثر علمای بلاد و روحانیت محلی را باید ارج نهاد که با بسیج تودههای مردم در مقابل تجاوزات مرزی، افتخارات بزرگی را آفریدهاند که از آن جمله میتوان به مقاومت مردم خوزستان، بوشهر، هرمزگان و سیستان و بلوچستان که با هدایت، حمایت و تشویق روحانیت در مقابل اشغالگران انگلیسی و پرتغالی صورت گرفته است و نیز به جنگهای طولانی بین روسیه و ایران در استانهای شمالی و آذربایجان که مقاومت دلیرانه مردم با هدایت و حمایت روحانیت، هدایت و ساماندهی میشد؛ اشاره کرد.
نمونه بارز این پایگاه مردمی و هدایت و روشنگری متعهدانه روحانیت، پیدایش انقلاب اسلامی ایران است که ریشه در بیداری، شجاعت و صلابت روحانیت اصیل اسلام دارد. به خصوص زعیم عالیقدر آن، حضرت امام خمینی (قدسسره) که خود نیز، ثمره پر برکتی از حوزه مقدسه علمیه است.
روحانیت شیعه در طول تاریخ زرّین خود، نقش محوری و حیاتی در تعدیل جامعه و رویگردانی آن از افراطگراییهای سیاسی ایفا کرده است. بافت مذهبی جوامع شیعی و طبعاً پیوند یکایک مردم با کانون مرجعیت دینی، همواره از ظهور جریانهای خود سر جلوگیری کرده و یا پس از بروز، آنها را به حاشیه برده است.
نقشآفرینی بیبدیل روحانیت اصیل در اتحاد تودههای میلیونی و ایستادگی و مقاومت آنان در برابر طاغوت تا سر حد شهادت و تا مرز پیروزی و فداکاریهای چشمگیر و فراموش نشدنی روحانیت عزیز اسلام در جنگ تحمیلی و دوران دفاع مقدس (که در این عرصه، بیش از سه هزار و پانصد شهید روحانی و طلبه را تقدیم انقلاب اسلامی کردند و بالاترین میزان شهید را نسبت به همه اقشار دارند) و حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی امری است که به وضوح خورشید، در تاریخ درخشان میهن اسلامی، به ثبت رسیده و البته ملت عظیم الشأن ایران اسلامی، هرگز آن را فراموش نخواهد کرد و نیز انتظار دارد که حوزههای علمیه با لحاظ شرایط زمانی و مکانی در حفظ و ترویج معارف اصیل اسلامی از طریق تربیت و آموزش عالمان وارسته و حاملان دین بکوشند؛ از حریم دیانت و شریعت پاسداری نمایند. و اجرای هرچه بیشتر احکام و موازین اسلامی و التزام آحاد افراد جامعه و کارگزاران دولت به اصول، مبانی، باورها، فضایل و ارزشهای اسلامی را مطالبه نمایند.
با توجه به چنین موقعیت مستحکم و سرنوشتساز نهاد مقدس روحانیت و مرجعیت و کارکردهای بیبدیل آن در اقتدار و عزت دولتها و ملتهای اسلامی،
معتقد هستم که:
1. ولایت فقیه میراث ماندگار حضرت امام خمینی (قدس سره) است که امروز در وجود مبارک مقام معظم رهبری (مدظله العالی) متجلی است. افتخار دولت اسلامی آن است که خود را در همه حال مجری رهنمودهای ولی فقیه بداند.
2. رهبری، مرجعیت و روحانیت سه رکن اساسی هدایت جامعه ما هستند که مرجعیت از دل روحانیت بیرون میآید و رهبری از دل مرجعیت سرچشمه میگیرد و این سه با همدیگر، یک مجموعه الهی ـ معنوی و سیاسی ـ اجتماعی را در جامعه به وجود آورده است و دولت ما خود را موظف میداند که قدر و منزلت دینی این سه رکن اساسی را با تمام وجود حفظ بکند.
3. حوزههای علمیه باید استقلال کامل خود را حفظ کنند و این دولتها و نهادهای حکومتی هستند که باید خود را وابسته به حوزهها و مرجعیت دینی بدانند.
4. نهاد مرجعیت باید دارای اعتلای کامل باشد و حکومت و دولتمردان نباید خود را مستغنی از این نهاد رفیع بدانند.
5. حوزههای علمیه کانون پرورش شخصیتهای علمی، سیاسی و اجتماعی گوناگون از رهبری نظام گرفته تا رؤسای قوا و فقهاء شورای نگهبان، نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، بخش عمدهای از قضات کشور و... هستند و دولتها باید خود را موظف بدانند که با رجوع به حوزهها و حمایت کامل و پشتیبانی از نهاد روحانیت به مسوولیت و رسالت خود عمل کنند؛ «در این خصوص در طول دولتهای گذشته کوتاهیهای اساسی شکل گرفته است.»
6. علمای بلاد، روحانیت معظم، طلاب، فضلا و محققان حوزه و به خصوص طلاب و فضلای مقیم سراسر کشور باید نقش محوری در تحول و تعالی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی داشته باشند و حاکمیت را به سمت و سوی صواب رهنمون و دولتمردان را از ارشادات خود محروم ننمایند. لکن این امر با دست خالی و امکانات محدود هرگز ممکن نیست و دولتها در این جهت مدیون و بدهکار روحانیت و حوزههای علمیه هستند.
7. پرتوافکنی نظام جمهوری اسلامی ایران و الهامبخشی آن به جهان اسلام در گرو تولید و انتشار اندیشههای اسلامی ناب از سوی نهاد مرجعیت، روحانیت و حوزههای علمیه است. تحقق این مهم، نیازمند برنامههای بلندمدت راهبردی و کاربردی است و با حمایت و پشتیبانی کامل دولتها از مراکز علمی، پژوهشی، اساتید و فضلای حوزه و همفکری، همکاری و همراهی فرهیختگان، اساتید و دانشگاهیان محقق خواهد شد.
8. بسط نشاط اجتهادی، تولید فکر علمی و دینی و ترویج شجاعت نقد و مناظره، آزاداندیشی و نظریهپردازی، رویه علمای سلف و فرهنگ دیرینه حوزههای علمیه است که با نهادینه شدن آن در فضای علمی و فرهنگی کشور راه شکوفایی و خلاقیت هموار میشود و دستیابی به پیشرفتهای علمی (بویژه در حوزه علوم انسانی) و توسعه یافتگی پایدار و همهجانبه ایران اسلامی فراهم میگردد.
9. باید نقش محوری و راهبری استراتژیک روحانیت و حوزههای علمیه، در بیداری امتهای اسلامی برنامهریزی شود و دولت اسلامی با اعتقاد راسخ و بر اساس برنامه مشخص به نهاد روحانیت و حوزههای علمیه مراجعه بکند و همه الزامات و اقتضائات را نه در شعار بلکه در عمل بپذیرد.
این موارد حیاتی عبارتند از:
الف) همراهسازی پیشرفتهای مادی با معنویت و اخلاق
ب) تغذیه قوانین موضوعه و مدیران عالی رتبه از اندیشه و عقبه اسلامی
ج) گرایش دادن شخصیتهای علمی و فکری نظام و جامعه اسلامی در جهت تعمیق معرفت و بصیرت دینی و نهادینه شدن ارزشهای اسلام
د) حرکت بخشی نظام اسلامی به سمت اعتلای دین و ترویج شعائر مذهبی و تثبیت عزت ملی و اقتدار منطقهای و جهانی
هـ) داشتن نقش ارشادی در مورد عملکرد رسانه ملی و دیگر دستگاههای فرهنگی
و) تولید اندیشههای ناب اسلامی و تدوین برنامهها و بستههای علمی، راهبردی و کاربردی در زمینههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامی
ز) مهندسی تمدن اسلامی با تبیین و ترویج منطقی اصول، مبانی و خطوط اصلی انقلاب اسلامی
بخشی از راهکارها و برنامههای مورد نظر در ارتباط با روحانیت و حوزههای علمیه
1. حوزههای علمیه باید به عنوان متولیان فرهنگ دینی، امکانات و تجهیزات نرمافزاری و سختافزاری و فرصتهای دسترسی به واقعیتهای جامعه و ارایه اسلام ناب را با آسانترین و مطمئنترین شیوه در اختیار داشته باشند و این وظیفه دولت است که شرایط لازم و کافی را برای حوزههای علمیه، علمای بلاد و سازمان روحانیت فراهم بکند.
2. با مراجع معظم تقلید ارتباط مستقیم و تبادل نظر مستمر را برنامهریزی کردهام و با اهتمام وجدیت تمام رهنمودها، تذکرات و نصایح حکیمانه حضرات معظم را که به طور مستقیم و یا از طریق نمایندگان محترم آنان به دولت ارایه خواهد شد، مورد توجه تام و تمام قرار خواهم داد.
3. دولت باید در رفع کاستیهای حوزههای علمیه و دغدغههای علمای بلاد، طلاب و فضلای سراسر کشور، با اهتمام و التزام به استقلال نهاد روحانیت و حوزههای علمیه، به وظایف سنگین خود عمل بکند:
أ) ایجاد زیرساختهای تحول معرفتی و شکوفایی علمی را اعم از تقویت و توسعه مراکز تحقیقاتی، آموزشی، فرهنگی و...
ب) تدارک شرایط و امکانات لازم و کافی را برای فضلا و پژوهشگران
ج) پیشبینی و تامین امکانات جهت تشویق نویسندگان و چاپ و تکثیر آثار آنها
د) با ایجاد مرکز جامع ارتباطات و اطلاعرسانی تخصصی و کاربردی، امکان دسترسی طلاب، فضلا و محققان حوزههای علمیه به آخرین اطلاعات، اسناد و مدارک علمی و شبهات، سؤالات، انتظارات، مشکلات، نیازها و دغدغهها، را در سطح ملی و جهانی فراهم کند.
4. همانگونه که رهبر معظم انقلاب ـ مدظله العالی ـ فرمودهاند؛ حوزههای علمیه و مجموعه نهاد روحانیت، یک دستگاه تولیدی و کارخانه عظیم تربیت نیروی انسانی است، در این راستا با همفکری علما، اساتید، طلاب و فضلا برنامهای جامع و عملیاتی تدوین خواهیم کرد تا شخصیتهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به تناسب نیازهای نظام و جامعه اسلامی پرورش یافته و از حوزههای علمیه به سراسر کشور سرازیر گردد.
5. از تولیدات علمی و پژوهشی علماء و فضلاء پشتیبانی کامل و برنامهریزی شده خواهم داشت.
6. مراکز علمی، پژوهشی و فرهنگی حوزههای علمیه را به منظور تولید علم دینی و نشر فرهنگ و اندیشه اسلامی تقویت و پشتیبانی کرده و فرصتهای برابر را برای همه مراکز و مؤسسات علمی و اساتید، فضلا و محققان فراهم میکنیم.
7. با تشکیل چندین مرکز منطقهای جهت ساماندهی و هدایت امور فرهنگی آن منطقه، شرایط و الزامات نقشآفرینی مؤثر طلاب و فضلای حوزه جهت رصد مشکلات و تهاجم فرهنگی دشمنان و مواجهه مقتدرانه با هجمههای فکری ایادی استکبار را فراهم میکنم.
8. با تأسیس مرکز آموزش دینی کارگزاران نظام اسلامی مدیران عالی رتبه، محققان، کارشناسان و حتی مدیران اجرایی را از اندیشههای ناب و عقبه اسلامی در طول سنوات مدیریتی تغذیه مستمر نموده توان تشخیص و قدرت عمل آنان را میافزاییم.
9. بالا رفتن انتظارات عمومی جامعه از روحانیت شیعه در کل جهان فرصت مغتنمی است که میبایست حوزههای علمیه جهت تحکیم و گسترش پایههای فکری جامعه، توسعه کمی و کیفی پیدا کنند و این امر نیاز به پشتیبانی مادی دولت از حوزهها را دارد که باید در چارچوب عزت و استقلال هزار ساله حوزههای علمیه این مهم عملی شود و بنده خود را متعهد به تحقق این امر میدانم.
10. با اعتقاد و التزام به فرمایش حضرت امیر در نامه به مالک اشتر، حضور فراگیر ناظران غیر محسوس را برنامهریزی و نهادینه خواهم کرد و در این خصوص از همراهی و همکاری طلاب و فضلای حوزه که امین و مورد اعتماد ملت هستند، حداکثر بهرهمندی را خواهم داشت.
11. با مراجع معظم تقلید ارتباط مستقیم و تبادل نظر مستمر را برنامهریزی کردهام و با اهتمام وجدیت تمام رهنمودها، تذکرات و نصایح حکیمانه حضرات معظم را که به طور مستقیم و یا از طریق نمایندگان محترم آنان به دولت ارایه خواهد شد، مورد توجه تام و تمام قرار خواهم داد.